چه کسانی بیش از همه در معرض خطر ابتلا به افسردگی هستند؟

چنانکه آمار مربوط به شیوع افسردگی نشان می دهد، زنان اولین گروهی اند که در معرض خطر ابتلا به افسردگی هستند، و موارد تشخیص داده شده در آنان دو برابر مردان است. ولی این آمار جای بحث بسیار دارد. برخی از کارشناسان بر این باورند که مردان نیز به اندازه زنان افسرده می شوند، ولی چون جامعه ما از مردان انتظار دارد که در مواجهه با دشواری ها سرسخت و خوددار باشند بسیاری از آنان صحبت کردن درباره درماندگی احساسی یا نشان دادن ضعف را دشوار میدانند، و بیش از زنان احتمال دارد که به «خود – درمانی» با الکل یا داروهای مخدر بپردازند.

مضافا اینکه مردان بیش از زنان در معرض این قرار دارند که در اجتماع به دلیل افسردگی، انگ بخورند، و به همین دلیل تمایل کمتری به قبول افسرده بودنشان دارند.

در واقع، مطالعه ای که در دهه ۱۹۸۰ صورت گرفته که بسیار هم به آن استناد می شود، نشان داد که در صد ابتلا به اختلالات خلقی عمده در میان مردان و زنان جامعه آمیشه در ایالت پنسیلوانیا یکسان است. محققان به این نکته اشاره کردند که در فرهنگ آمیش استفاده از الکل و مواد مخدر ممنوع است . این راه فرار خاص بر روی آنها بسته است و اینکه چون بزهکاری در میان آمیش ها نادر است، هیچ کدام از مردان آنها به دلیل زندانی بودن در هنگام
تحقیق، از قلم نیفتاده اند.

ولی این عقیده که مردان هم به اندازه زنان به اختلالات افسردگی عمده دچار می شوند، هنوز دیدگاهی کم طرفدار است.

چه گروههای دیگری در معرض خطر ابتلا به افسردگی هستند؟

جای تعجب ندارد که افراد مسن ساکن در خانه های سالمندان و مراکز مراقبت، چه آنان که مدتی طولانی در خانه سالمندان نگهداری میشوند و چه آنها که موقتا در مراکز مراقبتهای حاد نگهداری میشوند، اغلب شدیدا افسرده هستند. احتمالا بین ۱۰ تا ۲۰ درصد این افراد به اختلال افسردگی عمده مبتلا هستند. در منابع دیگر، این رقم تا دو برابر این مقدار تخمین زده شده است.


درخصوص افراد مسنی که تحت مراقبت نیستند چطور؟

به طور کلی میزان ابتلا به افسردگی بالینی در آنان می تواند واقعأ کمتر از افراد جوان باشد – شاید تنها یک تا دو درصد باشد. البته در حدود ۱۰ درصد افراد با اینکه از دیدگاه تخصصی دچار اختلال افسردگی عمده نیستند، ممکن است علائم مشخص افسردگی را داشته باشند.


آیا می توان نتیجه گرفت به طور کلی، افراد مسن كمتر از متوسط کل جمعیت افسرده می شوند؟

بله، البته شما می توانید این نتیجه کلی را بگیرید، ولی با کمی محافظه کاری. از یک نظر، شیوع فراوان زوال عقل، بیماری آلزایمر و دیگر بیماری های مرتبط با سن، به این معنی است که به افسردگی در افراد مسن توجهی نمی شود. افسردگی در افراد بالاتر از ۶۵ سال، اغلب ناپیداست، زیرا در بسیاری از موارد به بیمار و نه پزشک، هیچ کدام نمی توانند افسردگی را از دیگر بیماریها تشخیص دهند.

همچنین شواهدی وجود دارند که نشان میدهند افراد مسن نشانه های افسردگی را کمتر از حد واقعی آن گزارش میکنند. بخشی از آن بدین دلیل است که آنان انتظار افسردگی را در این سن و سال دارند و برخلاف فرزندان خود که معتقدند باید به روانشناس مراجعه کننده بر این باورند که باید خوددار باشند و ناراحتی های خود را بروز ندهند. بسیاری از آنان، افسردگی را نشانه ای از ضعف یا تنبلی می دانند و نه یک اختلال پزشکی.

آیا کودکان نیز دچار افسردگی می شوند؟

البته. احتمالا نزدیک به یک میلیون نفر از مردم بریتانیا که سن آنها کمتر از ۱۸ سال است، دچار افسردگی بالینی هستند. برخی از محققان معتقدند که حتی اطفال نیز می توانند افسرده شوند، و افسردگی را گاهی اوقات یکی از عوامل دخیل در وضعیت کودکانی تلقی می کنند که بدون دلیل واضح و مشخصی، رشد و سلامتی مناسبی ندارند.

تعداد کنونی کودکان افسرده چه قدر است؟

مجددا باید آمار و ارقام موجود در این زمینه را با دقت و تأمل مرور کرد به طور کلی میزان ابتلا به افسردگی در میان کودکان کم است: احتمالا ۱ درصد کودکان در سطح پیش دبستانی و ۲ درصد کودکان سنین مدرسه، پیش از رسیدن به سن بلوغ به افسردگی دچار می شوند. این میزان برای پسران و دختران یکسان است.

رسیدن به سن بلوغ، که خود می تواند گاهی اوقات عامل بروز یک دوره افسردگی عمده باشد، باعث افزایش درصد افسردگی در هر دو جنس می شود. البته پس از بلوغ، میزان مبتلایان به افسردگی در دختران به تدریج بیشتر می شود تا جایی که نظیر بزرگسالان، میزان بروز آن در دختران نسبت به پسران، ۲ به ۱ میشود.


شما چه موقع میفهمید که یک کودک افسرده شده است؟

برای این کار باید به دنبال تغییرات رفتاری بگردید، مثلا اطفال در هنگام افسردگی گوشه گیر می شوند، به فعالیتهای اطراف خود بی علاقه و بی توجه می شوند، و ممکن است از غذاخوردن امتناع کنند. کودکان پیش دبستانی ممکن است کج خلقی کنند و قشقرق راه بیاندازند و در صحبت کردن و همکاری با والدین در هنگام نیاز به اجابت مزاج، واپس روی کنند. کودکان دبستانی ممکن است تحریک پذیر شوند، جنگ و دعوا کنند، با والدین خود حاضر جوابی کنند و از درد و ناراحتی شکایت کنند.

ولی آیا عده کودکانی که این چنین رفتار می کنند زیاد نیست؟

همین طور است. همه کودکان، مراحل رشدی را پشت سر می گذارند که تشخیص یک اختلال روانی را دشوار می کند. علاوه بر آن بعضی از کودکانی که افسرده به نظر می رسند در واقع اختلال رفتاری دارند. در حالی که برخی دیگر که به نظر می رسد اختلالات رفتاری داشته باشند، در حقیقت افسرده هستند. همه اینها، تشخیص افسردگی را در کودکان، به ویژه در سنین کمتر، دشوار می کنند.

با در نظر داشتن این دشواری های حرفه روانشناسی اختلالات افسردگی کودکان را به طرزی دیگر تعریف کرده است. به طوری که مثلا در مقایسه با افسردگی، تحریک پذیری می تواند نشانهای متداول تر باشد. علاوه بر آن کافی است علائم افسردگی مزمن فقط یک سال استمرار یابند تا کودک افسرده خو تشخیص داده شود. در حالی که این مدت برای بزرگسالان ۲ سال است.

علائم افسردگی در نوجوانان کدامند؟

تشخیص افسردگی در نوجوانان می تواند از این هم دشوارتر باشد، چون وجه مشخصه این مرحله از رشد، خشم و گوشه گیری بسیار است. یک دکتر روانشناس خوب می داند که هرگاه نوجوانان فعالیت های دلخواه خود را کنار می گذارند، ترک تحصیل میکنند، به مواد مخدر یا الکل و امثال آن روی می آورند، و به ویژه درباره مرگ و خودکشی صحبت می کنند، باید دلیل آن را در افسردگی جستجو کنند.

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید