سؤال اصلی: بزرگترین روانشناسی که تا کنون زندگی کرده است کیست و یا بطور دیگر بهترین روانشناس دوران ها کیست؟
در اینجا 13 تن از بهترین روانشناس های تمامی دورانها را معرفی میکنیم،این افراد تنها برخی از شناخته شده ترین افراد در حوزۀ روانشناسی نیستند بلکه نقشی اساسی را نیز در تاریخ روانشناسی بازی میکنند و به درک رفتار انسان کمکی قابل توجه نمودهاند.
سؤال اصلی با این عنوان مطرح شد که به طور کلی اثرگذارترین و بهترین روانشناس و نه لزوما در حوزۀ روانشناسی چه کسی است که این سؤال نیز به این صورت به روز شد که 13 نفر از اثرگذارترین روانشناسان چه کسانی هستند. فهرست من در اینجا به ترتیب زیر است.
1- بی. اف. اسکینر
رفتارگرایی وفادارنۀ اسکینر او را به فردی با نیروی غالب و اثر زیاد در تکنیکهای روانشناسی و درمان نموده است؛ خصوصا اینکه نظریات وی تا کنون نیز به طور گسترده مورد استفاده واقع میشوند از جمله اصلاح رفتار و اقتصادهای رمزی. اسکینر را به خاطر مفاهیمش در ارتباط با شایستهسازی مؤثر و برنامههای زمانی تقویت به یاد میآوریم.
2- جین پیاژت
نظریۀ توسعۀ شناختی جین پیاژت تأثیری عمیق بر روانشناسی و به ویژه در ارتباط با درک رشد عقلانی کودکان داشته است. تحقیق وی به رشد روانشناسی توسعهای، روانشناسی شناختی، معرفتشناسی ژنتیکی و اصلاح آموزش کمک نموده است. آلبرت آینشتاین زمانی مشاهدات پیاژت در ارتباط با رشد عقلانی کودکان و فرآیندهای تفکر را به عنوان کشفی آنچنان ساده که تنها یک نابغه میتواند در موردش فکر کرده باشد عنوان کرد.
3- زیگموند فروید
ذهن بسیاری از مردم وقتی در مورد روانشناسی فکر میکنند به سوی زیگموند فروید متمایل میشود. کار وی این باور که همۀ بیماریهای روانی علل روانشناسانه ندارند را تقویت کرد و او همچنین شواهدی را در این مورد که تفاوتهای فرهنگی اثری مهم بر روانشناسی و رفتار دارند ارائه نمود. کار و آثار مکتوب وی به درک ما از شخصیت، روانشناسی بالینی، توسعۀ انسانی و روانشناسی ناهنجاری کمک کرده است.
مردم در ایالات متحده در مورد لغزشها، اگوها، عقدههای اودیپوس، رشک آلت مردانه، بازدارندگی مقعدی، منکر بودن، سرکوبگری فرویدی و موارد بیشتری در این ارتباط در تمامی زمانها و در هر مکالمۀ معمولی از مهمانیهای شبانه گرفته تا محل کار صحبت میکنند.
هر چند ممکن است این بحث مطرح شود که او یک روانشناس نبود بلکه بیشتر یک عصبشناس و پزشک و بنابراین احتمالا یک روانپزشک بود به هر حال این بحث در مورد زمانی است که این دو حوزه یعنی روانشناسی و روانپزشکی تازه در حال انشقاق و تفکیک بودند (در اواخر قرن نوزدهم). همچنین اگر چیزی در مورد فروید بدانید میتوانید اثر وی را در حوزههایی که هماکنون مطرح کردم تشخیص دهید و اگرچه خود من روانشناس نیستم اما تأثیر شگرف وی را در زمینههای جنسی و آسیبزا بر روی عموم مردم در همه جا درک میکنم. اگر او باعث شکلگیری یکی از پاسخهای کوئورای من در سال 2019 حتی بدون اینکه خودم در موردش فکر کنم شود پس این همان شخص تأثیرگذار و در حقیقت جز بهترین روانشناس ها است.
4- آلبرت باندورا
کار وی به عنوان بخشی از انقلاب شناختی در روانشناسی محسوب میشود که در اواخر دهۀ 1960 شروع شد. نظریۀ یادگیری اجتماعی وی بر اهمیت یادگیری مشاهدهای، تقلید و مدلسازی تأکید کرد.
باندورا در کتابش با عنوان «نظریۀ یادگیری اجتماعی» توضیح میدهد که «اگر مردم مجبور باشند تنها بر اثرات اقدامات خودشان برای آگاهی از اینکه چه کاری باید انجام دهند متکی باشند در این صورت یادگیری میتواند به میزان زیادی دشوار باشد، البته اگر نگوییم میتواند پرخطر باشد.»
5- لئون فستینگر
فستینگر نظریات ناهنجاری شناختی و مقایسۀ اجتماعی را توسعه داد. ناهنجاری شناختی حالتی از ناراحتی است که در هنگام داشتن دو باور متعارض در خود احساس میکنید. مثلا شما ممکن است با وجود اینکه میدانید مصرف دخانیات برای سلامتیتان مضر است سیگار بکشید. نظریۀ مقایسۀ اجتماعی وی میگوید که شما مقایسۀ اندیشههایتان با باورهای دیگر مردمان دست به ارزیابی آنها میزنید. همچنین احتمال زیادی وجود دارد که شما در پی افرادی باشید که بتوانید باورها و ارزشهایتان را با آنها به اشتراک بگذارید.
6- ویلیام جیمز
اغلب به جیمز، روانشناس و فیلسوف، با عنوان پدر روانشناسی امریکایی اشاره میشود. متن 1200 صفحهای وی با عنوان «اصول روانشناسی» تبدیل به متنی کلاسیک در ارتباط با این عنوان شده است و آموزهها و آثار مکتوب وی به تأسیس روانشناسی به عنوان یک علم تجربی کمک کرده است. علاوه بر این، در کارکردگرایی و عملگرایی نیز مشارکت داشته و بسیاری از دانشجویان روانشناسی در طول 35 سال آموزش وی تحت تأثیر او قرار گرفتهاند.
7- ایوان پاولو
پاولو روانشناسی روسی بود که تحقیقش در مورد واکنشهای شرطی و شایستهسازی کلاسیک ظهور و رشد رفتارگرایی را در روانشناسی تحت تأثیر قرار داد. روشهای تجربی پاولو به دور شدن روانشناسی از ارزیابیهای دروننگر و ذهنی و نزدیک شدن آن به سنجش رفتار عینی کمک کرد.
8- کارل راجرز
او بر قابلیت انسان تأکید کرد که تأثیر زیادی هم بر روانشناسی و هم بر آموزش داشت. او تبدیل به یکی از بزرگترین متفکران انسانگرا شد و با «درمان موکل محورش» تأثیری قابل ذکر در درمان داشته است.
همانطور که توسط دخترش، ناتالی راجرز، شرح داده شد، او «مدلی برای مقایسه و ایدهآلهای دموکراتیک در زندگی خودش و در کارش به عنوان یک آموزگار، نویسنده و درمانگر بود.»
9- اریک اریکسون
نظریۀ مشهور توسعۀ روانشناسی اریکسون به ایجاد علاقه و تحقیق در مورد توسعۀ انسان در سراسر طول زندگی کمک کرد. اریکسون به عنوان یک روانشناس اگو که همراه با آنا فروید به تحقیق اشتغال داشت نظریۀ روانکاوی را با پیگیری توسعه در طول زندگی شامل رویدادهای دوران کودکی، بزرگسالی و پیری گسترش داد.
10- لو ویگوتسکی
او روانشناسی معاصر با برخی از شناختهشدهترین روانشناسان شامل پیاژت، فروید، اسکینر و پاولو بود با این وجود کار وی هرگز در طول حیات وی مورد بررسی قرار نگرفت و مطرح نشد. این موضوع بیشتر به خاطر این بود که بسیاری از آثار مکتوب وی تا همین اواخر از دسترس جهان غرب دور مانده بودند.
در طول دهۀ 1970 بود که بسیاری از آثار مکتوب وی از زبان روسی ترجمه شدند اما کار وی به طور فزایندهای در دهههای اخیر اثرگذار بوده است، به ویژه در زمینههای روانشناسی آموزشی و رشد کودک.
با وجود اینکه مرگ زودرس وی در سن 38 سالگی سبب توقف کار وی شد اما او در هر حال او تبدیل به یکی از روانشناسان قرن بیستم شد که مکررا از او در این حوزه نام برده میشود.
11- ایگناسیو مارتین بارو
او روانشناسی اجتماعی است که در توسعۀ روانشناسیهای آزادی و اجتماعی اثرگذار است که وکالت را با مشاوره و تحقیقات روانشناسی که از مرزهای ملی عبور میکنند تلفیق مینمایند. او همچنین بسیار در این مورد حساس است یا حتی روانشناسی فردی جریان اصلی را به عنوان روانشناسی خوردکننده رد میکند. او برای اثرش در این مورد در سال 1989 مورد انتقاد شدید قرار گرفت.
12- پاتریشیا آردوندو
او روانشناسی مشاورهای است که بسیار در توسعۀ مشاورۀ چندفرهنگی به عنوان عاملی مؤثر در مشاغل سلامت روانی اثرگذار بوده است. دیگر بحث در مورد مشاوره در ارتباط با ترغیب ارباب رجوع به همنواییکردن با ایدۀ روانشناسی جریان اصلی «معمول» نیست بلکه در حال حاضر بحث اصلی در مورد خوب بودن فارغ از هویتها است.
13- شهرزاد رشن
هر مشاور، درمانگر یا روانشناسی حتی خود من نیز میتوانم بهترین روانشناس عصر حاضر باشم . دیگر شاغلین بخش سلامت روانی تأثیر بسیار زیادی بر سعادت در طول دوران های مختلف داشته اند ؛ این بدین خاطر است که همگی آنها اکنون بیشتر بر برابری اجتماعی و تا اندازهای روانشناسی تأکید میورزند که این اثر بزرگی دارد و سیستمها، مؤسسات و فرهنگهای بیشتری را متأثر میسازد که اینها نیز به نوبۀ خود سعادت انسان را تحت تأثیر قرار میدهند.
دیگران بنا به دلایل مختلفی اثرگذار هستند.
من با دیگرانی که از اسکینر و پاولوو نام میبرند موافق هستم زیرا هر دو به شدت ظهور مکتب رفتارگرایی را متأثر ساختهاند که به طور گستردهای تا امروز در مدارس، تسهیلات سلامت ذهنی جامعه و دیگر نظامها مورد استفاده قرار گرفته است.
پک و پادسکی اصطلاح شناختی را وارد «درمان رفتار شناختی» کردند که در بسیاری از وجوه زندگی مردم ایالات متحده تأثیر بزرگی داشته است و اغلب «حامیان سلامت روانی،» پزشکان و شرکتهای بیمه آن را به عنوان «استاندارد طلایی» در درمان در نظر میگیرند و اغلب مبنای حوزههای کمک به خود، مکالمههای نمایشی روزانه و موارد بیشتر مربوطه قرار میگیرد.
بنابراین این پنج مورد درست تا همین زمان در حوزههای سلامت روانی، مشاورههای حرفهای و درمان مربوط به ازدواج و خانوده از جریان اصلی روانشناسی جدا شدهاند و راه خودشان را در پیش گرفتهاند. هر یک از آنها افراد تأثیرگذار خودشان را دارند اما جالب است که اغلب آن افراد تأثیرگذار روانشناس بودند و نه گروههایی از رشتۀ خودشان (بیشتر به خاطر اینکه روانشناسی تعلیمی همیشه در دسترس بود).
در ادامه راجرز و مازلو آمدند و هجوم علوم انسانی و لحاظ مطلق بلاشرط که در بنیان چارچوب فلسفی مشاورۀ حرفهای شروع شد که رشتۀ خود من نیز همین است. این موارد بر جریان اصلی نیز اثر گذاشته و در تحقیقات دینی، فرزندپروری امروزی، اغلب قلمروهای کمک به خود، برنامههای دوازده مرحلهای، آموزش معلم مدرسۀ دولتی و رسانههای ملی نمود یافتهاند. تا اینجا به هفت مورد اشاره کردیم.
سه مورد نهایی احتمالا نامهایی کمتر شناختهشده برای عموم مردم هستند اما به طور فعال حوزههای سلامت روانی امروزی را تغییر شکل میدهند و روشهایی که آنها در این رابطه استفاده میکنند (یا استفاده کردهاند) در اصل نیاز به تغییر شکل فرهنگ ایالات متحده و حتی جهان دارد. بنابراین، آنها تبدیل به اثرگذارترین روانشناسان بر سطح سیستمیکی که در حال صحبت در مورد آن هستیم میشوند.