دلیل تنبلی یا اهمال کاری افراد: موکول کردن کارها به زمانی دیگر در افراد کمال خواه بسیار رایج است. اهمال کاری اغلب به این دلیل اتفاق می افتد که آن قدر فرد درباره انجام بی عیب و نقص کارش مشغله ذهنی دارد که ترجیح می دهد شروع تکلیف را به تأخیر بیندازد، تا مبادا در انجام آن کار حتی با کوچکترین نقصی مواجه شود.
بنابراین، اهمال کاری در واقع نوعی اجتناب است، نظیر سایر رفتارهای اجتنابی، اهمال کاری نیز اغلب از ترس از شکست ناشی می شود؛ این ترس آن قدر شدید است که فرد ترجیح می دهد شروع کار را به تعویق بیندازد تا این که این خطر را قبول کند که در اجرای آن کار طبق معیارهای سطح بالایی که برای خودش تعیین کرده است، شکست بخورد.
سوال هایی که به شناسايی افكار مرتبط با اهمال کاری کمک می کند:
1- آیا فکر میکنید انجام کامل کارها، آن قدر وقت شما را می گیرد که ترجیح می دهید کارها را به تعویق بیندازید؟
2-آیا کارها را تا آخرین دقیقه باقی می گذارید؟ (برای مثال، نوشتن تکالیف شب قبل از اتمام نوبت آن) به طوری که اگر کارها را خوب انجام ندهید بهانه و توجیهی خواهید داشت.
3- آیا ترجیح می دهید شروع کارها را به تأخیر بیندازید؟
4- اگر نتوانید کاری را بی عیب و نقص انجام دهید آیا ترجیح می دهید آن کار را به تأخیر بیندازید؟
5- آیا به خاطر این که فکر میکنید در حین انجام یک تکلیف دچار احساس اضطراب یا ناکامی شدید خواهيد شد، شروع کارها را به تعویق می اندازید؟
مسلما افکار دیگری نیز می تواند باعث اهمال کاری شود. مشکلی که اهمال کاری در افراد كمال خواه ایجاد می کند این است که این رفتار با هدف دست یابی به عملکردی بی عیب و نقص انجام می شود و مانند سایر رفتارهای اجتنابی احتمالا نتیجه معکوس خواهد داشت. به تا خیر انداختن مداوم شروع یک تکلیف، احتمالا اضطراب را تا حدی افزایش می دهد که وقتی تکلیفی شروع می شود، عملکرد فرد کاهش می یابد. وقتی بالاخره تکلیفی شروع می شود این تأخیر ممکن است به این معنا باشد که دیگر زمان کافی برای انجام یک کار خوب باقی نمانده است (برای مثال، نوشتن یک تکلیف شب قبل از اتمام مهلت آن در مقایسه با زمانی که فرد یک هفته به خود مهلت میدهد).
علاوه بر اینها، اهمال کاری می تواند موجب انباشته شدن تکالیف شود، به طوری که وقتی فرد واقعا باید کاری را شروع کند، حتی تصور شروع آن کار فرد را از پا در می آورد. مورد سیمون را به عنوان نمونه بخوانید.
سیمون : مثال فردی با کمال خواهی و اهمال کاری
سیمون در مورد تمیزی، نظم و ترتیب و آراستي خانه اش کمال خواه بود. او فکر می کرد باید همه چیز را به طور پی عیب و نقصی در همه اتاق های خانه مر تب و منظم کند. با این وجود سيمون. اغلب اهمال کاری می کرد و تمیز کردن خانه را به تعویق می انداخت. به طوری که نمی دانست از کجا شروع کند.
او متوجه می شد که در حال حرکت از این اتاق به اتاق دیگر است، از جاهای نامر تب شروع می کرد و فکر می کرد باید تمام اتاق ها را به طور بی عیب و نقصی منظم کند و زمان زیادی را صرف تمیز کردن می کرد تا خانه اش مرتب شود و خوب به نظر برسد، سیمون اغلب به دلیل این که مدت زمان زیادی را صرفه تمیز کردن و مرتب کردن خانه می کرد تا به آن معیارهای کامل دست یابد، از پا در می آمد.
بنابراین، کلا از شروع کردن کارها اجتناب می کرد و به تدریج اهمال کاریش بیشتر و خانه اش نامر تب تر و به هم ریخته تر می شد که این مسئله، احساس شکست بیشتری در او ایجاد می کرد، سیمون اغلب به این دلیل که مدت زمان زیادی صرف تمیز کردن و مرتب کردن خانه می کرد تا به معیارهای سطح بالایش دست یابد دچار احساس درماندگی شده بود. در نتیجه، کلأ از شروع آن کار اجتناب می کرد.
از مثال سیمون می توانید متوجه شوید که:
در واقع اهمال کاری نتیجه معکوسی نسبت به آنچه مورد نظر بوده است دارد. در این حالت هر چه فرد بیشتر اهمال کاری می کند کمتر به معیارهای مورد نظرش دست می یابد(مورد سیمون، یک خانه کاملا مرتب و تمیز)
البته دلیل تنبلی یا اهمال کاری شما ممکن است تنها کمال گرایی نباشد برای تشخیص آن می توان به یک روانشناس خوب در تهران مراجعه کنید، زیرا برای هر فرد دلایل متعدی از جمله افسردگی، اضطراب و غیره نیز می تواند وجود داشته باشد.
منبع : غلبه بر کمال خواهی