مقالات

مقالات روانشناسی

مقالات روانشناسی به شما کمک می کند تا در مورد اطلاعات به روز روانشناسی اطلاع پیدا کنید؛ البته نکته مهمی که باید در مقالات روانشناسی به آن توجه کرد منابع آن و نویسندگان است.
به طور مثال اگر به دنبال یک مقاله در مورد روانشناس خوب در تهران هستید:
در ابتدا به نویسنده این مطلب توجه کنید، چه فردی این مطلب را نوشته است؟ در چه سایتی این مطلب منتشر شده است؟

مهم این است که مطلبی که مطالعه می کنید منبع کاملا علمی و درستی داشته باشد، با توجه به اینکه در حال حاضر هر فردی می تواند در داخل شبکه اینترنتی مقاله ای بگذارد، نکته مهم برای تشخیص اینکه این مقاله علمی است به طور مثال می تواند این باشد که در مجله معتبر نوشته شده باشد یا فردی با تحصیلات بالا در آن رشته آن را نوشته باشد.

روانشناس متخصص افسردگی

روانشناس متخصص افسردگی

 روانشناس متخصص افسردگی:

نقش روانشناس متخصص افسردگی کمک به بهداشت روانی افراد و درمان افسردگی آن ها و همچنین سایر چالش های عمومی زندگی است که به دلیل این مشکل با آن مواجه می شوند. یک دکتر روانشناس خوب برای افسردگی با رویکردهای مختلفی می تواند افسردگی مراجع را درمان کند، ازجمله رویکرد رفتاری، رویکرد شناختی رفتاری، رویکرد روانکاوی، رویکرد روان پویشی بلند مدت و یا کوتاه مدت و …

روانشناس متخصص افسردگی

برای تعیین وقت و هماهنگی برای مشاوره با خانم دکتر ناقل با شماره 22797836 می توانید تماس بگیرید.

دکتر ناقل:

روان شناس و درمانگر متخصص در زمینه های زوج، فردی(افسردگی، اضطراب ) و روابط

دکتری  تخصصی روانشناسی، رتبه 84 کنکور سراسری کشوری

کارشناسی ارشد روانشناسی از دانشگاه علامه طباطبایی

عضو سازمان نظام روانشناسی

عضو انجمن روانشناسی ایران

مسئول فنی و روانشناس
موسسه پیام آوران همیاری
کارشناس و مسئول واحد سلامت روان شبکه بهداشت و درمان شهرستان قدس
روانشناس
کلینیک درمان اعتیاد مهر نهاد

روان شناس داوطلب در جمعیت خیریه امام علی

رویکردهای روان درمانی یک روانشناس خوب در زمینه افسردگی

مانند ملاقات فردی با درمانگرتان و سپس جلسه گروهی هرچند وقت یکباری که در آن شما می توانید مهارت های جدید را با دیگران تمرین کنید. رویکردهای رایج نسبت به روان درمانی عبارتند از:

  • درمان فردی: این مدل درمانی شامل کارهای تک به تک بین بیمار و درمانگر است. و به بیمار این امکان را می دهد تا توجه کاملی به درمانگر داشته باشد اما محدود است از این لحاظ که به درمانگر فرصتی برای مشاهده بیمار در روابط اجتماعی یا خانوادگی را نمی دهد.
  • درمان خانوادگی: این شیوه زمانی از همه مفیدتر است که کار روی پویایی ها در گروه خانوادگی ضروری باشد. درمان خانوادگی می تواند بخصوص برای کودکان و نوجوانان مفید باشد.

درمان گروهی: گروه درمانی به طور کلی شامل سه تا 15 نفر می شود و فرصتی را در اختیار همه قرار می دهد تا بتوانند حمایت های گروهی در مقابله با مسائل خاص شان را ارائه داده و دریافت کنند و به درمانگر نیز این فرصت را می دهد تا مشاهده کنند شرکت کننده ها چگونه در محیط های گروهی تعامل برقرار می کنند. همچنین این نوع درمان ممکن است نسبت به درمان فردی گزینه ای نه چندان گسترده باشد.

  • زوج درمانی: این نوع درمان برای زوج های متاهل و افرادی است که در روابط متعهدانه قرار دارند و می خواهند کارکردشان به عنوان زوج را بهبود بدهند.

افسردگی در کودکان و نوجوانان

افسردگی در نوجوانان امری رایج است. طبق برآوردهای موسسه ملی سلامت روان در سال 2014، 2.8 میلیون کودک 12 تا 17 سالع در ایالات متحده (بیش از 11 درصد) حداقل یک دوره افسردگی عمده داشته اند.

نوجوانان اغلب دمدمی مزاج هستند. اما اگر فرزند شما بسیار زودرنج شده، همیشه در انگیزه اش مشکل دارد، یا دچار ناراحتی مداومی است که تا حدود دو هفته یا بیشتر طول می کشد، بهتر است او را بخاطر ابتلای به افسردگی ارزیابی کنید.

گرچه داروهای ضدافسردگی می توانند برای کودکان و نوجوانان موثر باشند، اما می توانند عوارض جانبی ای نیز در افراد جوان ایجاد کنند، به همین دلیل، خیلی از والدین و ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی ترجیح می دهند که ابتدا درمان کودکان با روان درمانی را امتحان کنند.

رفتاردرمانی شناختی و درمان بین فردی هر دو درمان هایی موثر برای افراد جوان مبتلا به افسردگی هستند. مطالعات همچنین نشان می دهند که ترکیبی از داروهای ضد افسردگی و رفتاردرمانی شناختی( توسط دکتر روانشناس خوب برای افسردگی) در درمان افسردگی جوانان بسیار موثر است.

بیشتر بخوانید: روانشناس خوب در تهران

خبر خوب اینکه، بیشتر بچه ها از افسردگی بهبود می یابند. بازهم پژوهش ها نشان می دهند

افرادی که در کودکی افسردگی دارند در معرض خطر بیشتری برای بازگشت و عودهای بعدی در نوجوانی یا بزرگسالی قرار دارند. رفتاردرمانی شناختی و درمان بین فردی می تواند به کودکان کمک کند تا نشانه های یک دوره افسردگی را تشخیص دهند، بتوانند نشانه هایشان را رصد کنند و اگر بازگشت و عود مجدد بیماری را تجربه کردند سریعاً درخواست کمک بدهند.

آموزش مهارت های اجتماعی

آموزش مهارت های اجتماعی(توسط دکتر روانشناس خوب برای افسردگی) به شما یاد می دهند که چگونه با دیگران به شیوه ای موثرتر تعامل داشته باشید تا بتوانید روابط سالمی داشته باشید. هدف بهبود مهارت های ارتباطی شما و یادگیری نحوه ایجاد یک شبکه اجتماعی قوی با دیگران است، مثلاً با ایجاد روابطی مبتنی بر صداقت و احترام.

مشاوره حمایتی

مشاوره حمایتی نسبت به برخی از درمان های دیگر کمتر ساختارمند است و اساساً شامل گوش دادن به حرفهای شماست وقتی دارید هر آنچه که در ذهن تان می گذرد را درمیان می گذاری%

تفاوت نوروفیدبک و بیوفیدبک

تفاوت نوروفیدبک و بیوفیدبک

برای تعریف تفاوت نوروفیدبک و بیوفیدبک، باید ابتدا این نکته را در نظر گرفت که مغز انسان یک سیستم پیشرفته و پیچیده از عملکردهای ارادی و غیرارادی است. در نتیجه نوروفیدبک می‌تواند در قالب یک سیستم پردازشگر کامپیوتری، مارا از تمام این عملکردها و چگونگی شکل‌گیری و چرخهٔ رخداد آنها آگاه کند.

بیوفیدبک اما، یک تکنیک ذهنی-جسمی است برای کنترل برخی فعالیت‌های بدن نظیر ضربان قلب که به شکل غیر ارادی انجام می‌شوند.

در ادامه، برای درک بهتر تفاوت نوروفیدبک و بیوفیدبک، ابتدا به شرحی از هر دو مورد خواهیم پرداخت:

تفاوت نوروفیدبک و بیوفیدبک

انسان در شرایط عادی قادر به کنترل کردن امواج مغزی خود نیست.

نوروفیدبک چیست؟(بهترین  مرکز نوروفیدبک در تهران)

شرح مبحث تفاوت نوروفیدبک و بیوفیدبک را در ابتدا با توضیحی از نوروفیدبک و طریقهٔ عملکرد آن آغاز می‌کنیم.

در نوروفیدبک، فعالیت‌های الکتریکی مغز فرد ثبت شده و سپس آنها در ساختاری از امواج مغزی که شبیه به چیزی مثل فیلم سینمایی است برای او به نمایش گذاشته می‌شوند.

در واقع پس از ثبت امواج الکتریکی مغز، سعی می‌شود به فرد نوعی بازخورد داده شود و به این ترتیب با این کار او را وادار به خودتنظیمی می‌کنند. در نتیجه افراد طریقهٔ اصلاح کارکرد مغز خود را آموخته و به مرور بر روی آن تسلط پیدا می‌کنند. تسلطی که تا قبل از آن قادر به ایجادش نبوده و یا حتی از آن آگاهی و تصوری نیز نداشته‌اند.

این روش در ارتباط با درمان اختلالاتی نظیر: صرع، اضطراب، اختلالات ناشی از سو مصرف مواد، اختلال یادگیری، اختلالات اضطراب، میگرن، کنترل استرس و موارد مشابه دیگر کارایی دارد.

همانطور که گفته شد، انسان در شرایط عادی قادر به کنترل کردن امواج مغزی خود نیست. نوروفیدبک تکنیکی است که به وسیلهٔ آن شرایطی را ایجاد می شود تا مغز بتواند با کنترل امواجش، دارای عملکرد بهتری بشود. در این روش هر فرد با توجه به نوع بیماری خود، کنترل شدت و ضعف این امواج را عهده‌دار شده و آن را تنظیم می‌نماید. پس می‌توان گفت که این عمل در واقع یک نوع خود تنظیمی نیز تلقی می‌شود

انجام آن به این صورت است که ابتدا حسگرهایی به نام الکترود، بر روی پوست سر بیمار قرار گرفته و سپس شروع به ثبت فعالیت‌های مغز می‌کنند، سپس مغز با آگاهی، در امواج نوسان ایجاد کرده و آنقدر سطح فعالیت خود را تغییر می‌دهد تا به حالت قابل قبول دست پیدا کند.

فرد در هنگام استفاده از نوروفیدبک چه حسی دارد؟

در طی ارائهٔ تکنیک نوروفیدبک، فرد به این احساس دست پیدا می‌کند که تنها مشغول تماشای تصویر و یا گوش دادن به صداهاست، بی‌آنکه مستقیما حس کند پیامدی در مسیر عصبی او در حال رخداد است. البته در این حالت بیمار نسبت به احساسات و حالات مغزی خود هشیار است و این موضوع به مرور می‌تواند در مسیر‌های عصبی تغییرات قابل توجهی را ایجاد کند و در نهایت نیز موجبات بهبودی فرد را فراهم سازد.

لازم به ذکر است که بیمار در طی استفاده از نوروفیدبک نیاز به مصرف دارو ندارد و در نتیجهٔ آن با عوارض متعدد نیز روبه رو نخواهد شد و اگر مشکل به درستی شناسایی بشود، می‌توان این اطمینان را حاصل کرد که تا درصد بسیار بالایی نتیجه‌بخش خواهد بود. اما از آنجایی که اختلالات، ناشی از عوامل اصلی متعددی هستند، در نتیجه توصیه می‌شود در مسیر جلسات درمانی، از روش‌های مختلف همراه با هم استفاده شود.

بیوفیدبک چیست

در ادامهٔ مبحث تفاوت نوروفیدبک و بیوفیدبک به شرحی از عملکرد بیوفیدبک خواهیم پرداخت:

بیوفیدبک دستگاهی است که به بیمار کمک می‌کند نسبت به مواردی مانند نرخ تنفس که در حالت عادی قادر به مشاهدهٔ آن نیست، آگاه شده و در صورت لازم جهت بهبود خود در آن تغییر ایجاد کند. در این روش نیز نوعی حسگر به فرد متصل شده و سپس او به آگاهی کامل از وضعیت جسمی خود دست پیدا می‌کند.

البته برای بررسی هر اندامی طبعا حسگرها نیز در همان منطقه به بدن فرد متصل خواهند شد تا به طور اختصاصی در درمان همان موضوع خاص متمرکز باشند. مثلا برای بررسی و سنجش درجه حرارت بدن، حسگرها بر روی انگشت دست وصل می‌شوند اما برای ارزیابی امواج مغزی، حسگرها بر روی سر فرد مراجعه کننده وصل خواهند شد.

اختلالات اضطرابی، اختلالات روان تنی و اختلالات نورولوژیک، بیماری‌هایی هستند که می‌توان با روش درمانی بیوفیدبک به معالجهٔ آنها پرداخت.

تفاوت نوروفیدبک و بیوفیدبک و نتیجه‌گیری

ممکن است در ابتدای بررسی تفاوت نوروفیدبک و بیوفیدبک، سردرگم شده و یا به اشتباه آنها را یکی بدانید. زیرا در تعریف، آنها شبیه به یکدیگر دیده می‌شوند اما در واقع یکی نیستند.

در روش بیوفیدبک بیمار می‌تواند کنترل بیشتر بر روی آن دسته از عملکردهای بدن خود داشته‌باشد که به طور فعال توسط خودش کنترل نمی‌شوند. پس درواقع از آن در جهت نوعی آموزش بازخورد برای بدن بیمار استفاده می‌شود.

اما نوروفیدبک نوعی از بیوفیدبک است که به خواندن موج‌های مغزی می‌پردازد.

در بیوفیدبک با استفاده از ابزارهای حساس، بازخورد‌های بدن اندازه‌گیری شده و به شما کمک می‌شود که در پاسخ‌های بدن خود تغییر ایجاد کنید. اما نوروفیدبک تاثیر مستقیم روی مغز دارد. همچنین در بیوفیدبک تغییرات روی تغییرپذیری ضربان قلب تاثیر داشته و در نتیجهٔ آن سیستم‌های قلبی و عروقی هماهنگ می‌شوند و در ادامهٔ این هماهنگی، مواردی مانند اضطراب را کاهش پیدا می‌کند

لازم به ذکر است که روش نوروفیدبک در مقایسه با بیوفیدبک بسیار پیچیده‌تر بوده و پیاده‌سازی آن نیز در مقایسه به بیوفیدبک بسیار مفصل‌ترخواهد بود. در نتیجه معمولا طولانی‌تر و با تعداد جلسات بیشتری همراه است.

تمرکز نوروفیدبک بر روی بهبود عملکرد مغز انسان است. زیرا در نهایت این عملکرد صحیح مغز ماست که کمکمان می‌کند مضطرب نبوده و همواره آرامش خود را حفظ کنیم به طور خلاصه برای تعریف تفاوت نوروفیدبک و بیوفیدبک، می‌توان اینطور بیان داشت که نوروفیدبک خودش یکی از انواع بیوفیدبک است و بیوفیدبک به عنوان فرمی از کنترل الکتریکی تلقی می‌شود که پدیدار کنندهٔ بازخوردهایی برای بدن است که فرد روی آن کنترلی ندارد. همچنین نوروفیدبک روی قسمت نیمه‌هشیار ذهن تمرکز داشته و به فرد کمک می‌کند که روی امواج مغزی خود کنترل داشته باشد تا میزانی که به مطلوب خود از آن دست یابد.

 

درمان بی‌جنس‌گرایی

درمان بی جنس گرایی
The word asexuality. sexual identity

درمان بی‌جنس‌گرایی: مانند سایر گرایش های جنسی ، طیف وسیعی از روش ها برای درمان بی‌جنس‌گرایی در افراد وجود دارد. برخی از افراد بی‌جنس‌گرا روابط عاشقانه ای دارند که شامل رابطه جنسی نیست ، در حالی که برخی دیگر ترجیح می دهند به طور کلی از روابط صمیمی پرهیز کنند و در عوض بر روی دوستی و خانواده تمرکز کنند.

برخی از افراد بی‌جنس‌گرا احساس می کنند که همیشه می دانسته اند که بی‌جنس‌گرا هستند ، در حالی که برخی دیگر متوجه می شوند که گرایش جنسی آنها با گذشت زمان بر آنها تحمیل شده است. برخی از افراد ممکن است برای مدت کوتاهی بی‌جنس‌گرا باشند و سپس روابط جنسی را شروع کنند.

آسکشوالیتی یا بی جنس گرایی چیست؟

بی‌گرایش جنسی، یا آسکشوالیتی یکی از انواع گرایش‌های جنسی در افراد است که در آن فرد هیچ گونه جذابیت جنسی را نسبت به هیچ جنسیتی تجربه نمی کند و  دارای هیچ‌گونه تمایل جنسی نیست و هیچ گونه علاقه ای به داشتن رابطه جنسی با هیچ‌یک از جنسیت‌های دیگر ندارد. گفته می‌شود در حدود یک درصد از مردم جهان آسکشوال هستند.

آسکشوالیتی با «دوری از سکس» و «تجرّد» که رفتارهایی ناشی از انتخاب افراد هستند فرق دارد. آسکشوالیتی انتخابی نیست و فرد انتخاب نمی‌کند که عمل جنسی نداشته باشد بلکه هیچ علاقه‌ای به انجام اعمال جنسی ندارد. البته بعضی آسکشوال‌ها هم سکس دارند هر چند که اشتیاقی به آن ندارند.

اولین تحقیقات در مورد درمان بی جنس گرایی

در اواسط قرن بیستم آلفرد کینزی افراد را بر اساس گرایش جنسی‌شان از دگرجنس‌گرا (هتروسکشوال) تا همجنسگرا (هوموسکشوال) از ۰ تا ۶ دسته‌بندی کرد، این دسته‌بندی به مقیاس کینزی معروف است. در این مقیاس کینزی یک گروهی را هم اضافه کرد به نام «ایکس» این گروه متعلق به افرادی بود که هیچ وابسته سکسی اجتماعی و کشش جنسی نداشتند. او ۱٫۵ درصد مردان را جزو گروه «ایکس» می‌دانست. در کتاب دوم کینزی «رفتارهای جنسی در زنان» او افرادی را که به گروه «ایکس» تعلق داشتند را با این ویژگی‌ها برشمرد: زنانی که هیچگاه ازدواج نکرده‌اند=۱۴–۱۹٪، زنانی که ازدواج کرده‌اند=۱–۳٪، زنانی که قبلاً ازدواج کرده بودند =۵–۸٪، مردانی که هیچگاه ازدواج نکرده‌اند=۳–۴٪، مردانی که ازدواج کرده‌اند=۰٪ و مردانی که قبلاً ازدواج کرده بودند=۱–۲٪

اطّلاعات تجربی دیگر در رابطه با آمار آسکشوال‌ها در سال ۱۹۹۴ به دست آمد توسط تحقیقی که در بریتانیا انجام شد. این تحقیق ۱۸٬۸۷۶ نفر از ساکنین بریتانیا را در بر می‌گرفت به این افراد پرسش نامه‌هایی داده شده بود که به منظور جمع‌آوری اطلاعات جنسی برای مبارزه با اپیدمی ایدز بود. در این پرسشنامه یک سؤال مربوط به کشش جنسی بود که ۱٫۰۵٪ شرکت کنندگان جواب داده بودند که تا به حال به هیچ‌کسی گرایش جنسی نداشته‌اند. در تحقیقی که در سال ۱۹۹۴ در ایالات متحده آمریکا انجام شد (این تحقیق آسکشوالیتی را جزو گرایش‌های جنسی لحاظ نکرده بود) آمار جواب‌های افراد به سؤال‌ها این گونه بود: افرادی که به مدت یکسال نه سکس داشته‌اند و نه همسر/یار جنسی: ۱۱٫۹٪ افراد بزرگسال، ۹٫۸٪ مرادن و ۱۳٫۶٪ زنان. افرادی که به مدت ۵ سال همسر/یار جنسی نداشته‌اند: ۸٫۰٪ افراد بزرگسال، ۷٫۱٪ مردان، ۸٫۷٪ زنان افرادی که در تمام دوران بزرگسالی خود تا زمانی که این تحقیق انجام شده، هیچ همسر/یارجنسی نداشته‌اند: ۲٫۹٪ افراد بزرگسال، ۳٫۴٪ مردان، ۲٫۵٪ زنان

بیشتر بخوانید: روانشناس کودک خوب

بی‌جنس‌گرایی و سلامت ذهنی

بی‌جنس‌گرایی جنسی بخشی از طیف پیچیده ای از رفتارها و جهت گیری ها است و بیماری روانی نیست. باید این تفاوت را از ترس از رابطه جنسی یا ترس از صمیمیت متمایز کرد ، گرچه برخی از افراد اظهار داشتند که عدم جنسیت ناشی از ضربه یا سو abuse استفاده جنسی است. هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد واقعاً چنین است.

چگونه رابطه با یک بی جنس گرا داشته باشیم ؟

1- طرز فکر خود را تغییر دهید.

برخی از افراد از رابطه جنسی به عنوان نوعی اعتبار سنجی استفاده می کنند ، با این حال ، این می تواند در روابطی که یک شخص غیرجنسی است و دیگری نه ، خطرناک باشد.

هنگامی که فرد از جنسیت برای دستیابی به اعتبار استفاده می کند ، این نه تنها می تواند باعث از بین رفتن عزت نفس شود ، بلکه می تواند باعث شود که آنها از جایی (یا شخص دیگری) اعتبار سنجی کنند.

یا تغییر حالت روانی و امنیت بیشتر ، یا مذاکره در مورد اعتبار سنجی متفاوت از طرف شریک زندگی آنها برای اطمینان از بقای رابطه حیاتی است.

2- حداقل در چند بار برای انجام رابطه جنسی در هفته توافق کنید.

زوجین می توانند توافق كنند كه اگرچه یك نفر به اندازه دیگری جنسی نیست ، اما رابطه جنسی همچنان می تواند نقش مهمی در احساس وحدت و ارتباط در روابط آنها داشته باشد.آمدن با حداقل تعداد دفعات انجام رابطه جنسی می تواند به شما اطمینان دهد که حتی اگر رابطه جنسی از ذهن یک شریک عبور نکند ، همچنان برای شخص دیگر به طور رضایت بخشی حفظ می شود.

3- به شریک زندگی خود فشار وارد نکنید.

تحت فشار قرار دادن بیش از حد همسر خود برای انجام رابطه جنسی در واقع می تواند او را از این کار دور کند.  سعی نکنید آنقدر مجبور شوید که از بین ببرید و تمایل کمی را که دارند از بین ببرید.هیچ چیز مانند فشار جنس را نمی کشد ، بنابراین آسان ، صبور و مایل به پیشرفت در روابط خود باشید و منتظر پاسخ شریک زندگی خود باشید.

در مورد توانایی های آنها از نظر لذت و استقامت روشن باشید.در لذت بردن از ذره ذره جنسیت با هم حرفه ای شوید و آنها را به همان کار تشویق کنید. رابطه جنسی باید سرگرم کننده ، لذت بخش و جالب باشد. اطمینان از اینکه با این ویژگی ها تماس برقرار می کنید باعث می شود شریک زندگی شما بیشتر شود.

4- استمنا یا خودارضایی

این ممکن است واضح به نظر برسد ، اما مردم اغلب فراموش می کنند که می توانند رضایت جنسی خود را به معنای واقعی کلمه به دست خود بگیرند. هاید گفت:افزایش استمنا شخصی به شما کمک می کند رضایت جنسی مورد نظر خود را بدست آورید.

5- راه های دیگری برای صمیمی بودن پیدا کنید.

به یاد داشته باشید که روشهای زیادی برای پرورش نزدیکی به غیر از رابطه جنسی وجود دارد. افراد جنسی – مانند همه افراد – نیازها ، خواسته ها و مرزهای فردی خود را دارند. در مورد اینها صحبت کنید! موارد شخصی خود را به اشتراک بگذارید و از تمایل شریک زندگی خود برای به اشتراک گذاشتن حمایت کنید.

صمیمی بودن بدون داشتن رابطه جنسی راه های مختلفی مانند بوسیدن دارد.

هر روز برای لذت بردن از یک بوسه طولانی وقت بگذارید.کسی توسین باعث می شود شما نسبت به یکدیگر احساس گرما و مبهم کنید و اطمینان از حفظ صمیمیت را به شما می دهد.

ماساژهای بدون انتظار را که به راحتی به منظور تبادل لمس به عنوان یک شکل زیبا از بیان صمیمی به اشتراک گذاشته شده است ، امتحان کنید.

و سرانجام ، وقت گذاشتن برای خیره شدن به چشمان یکدیگر می تواند باعث ایجاد صمیمیت و ارتباط شود. انجام این کار و اطلاع دادن به شرکا که دقیقاً از آنچه به طور منظم از آنها قدردانی می شود ، مغز و قلب آنها را قلقلک می دهد و آنها را از دانش در مورد نقش مهمی که در این رابطه دارند ، پر می کند.

بیشتر بخوانید: روانشناس خوب در تهران

نتیجه

روابط حول جنسیت نمی چرخد ، به همین دلیل زوج هایی که نیازهای جنسی ناسازگار دارند هنوز هم می توانند خوشبختی پیدا کنند.

“عشق ، وقتی به عنوان یک فعل با هم تمرین می شود ، همیشه به کار گرفتن روابط کمک می کند.” “اگر با فردی غیرجنسی رابطه برقرار می کنید ، آماده باشید که مسئولیت جنسیت خود را هنگام تمرین کمک هزینه و صبر با شخصی که اصرارهای جنسی شما مطابق با شما نیست ، به عهده بگیرید.”

“روابط سالم هرگز نباید درمورد رابطه جنسی باشد ، و همه باید مشتاق انتقال صمیمیت به بیرون از اتاق خواب به طور منظم باشند.”

بهترین روانشناس دوران ها کیست؟

سؤال اصلی: بزرگترین روانشناسی که تا کنون زندگی کرده است کیست و یا بطور دیگر بهترین روانشناس دوران ها کیست؟

در اینجا 13 تن از بهترین روانشناس های تمامی دوران­ها را معرفی می­کنیم،این افراد تنها برخی از شناخته شده­ ترین افراد در حوزۀ روانشناسی نیستند بلکه نقشی اساسی را نیز در تاریخ روانشناسی بازی می­کنند و به درک رفتار انسان کمکی قابل توجه نموده­اند.

سؤال اصلی با این عنوان مطرح شد که به طور کلی اثرگذارترین  و بهترین روانشناس و نه لزوما در حوزۀ روانشناسی چه کسی است که این سؤال نیز به این صورت به روز شد که 13 نفر از اثرگذارترین روانشناسان چه کسانی هستند. فهرست من در اینجا به ترتیب زیر است.

1- بی. اف. اسکینر

رفتارگرایی وفادارنۀ اسکینر او را به فردی با نیروی غالب و اثر زیاد در تکنیک­های روانشناسی و درمان نموده است؛ خصوصا اینکه نظریات وی تا کنون نیز به طور گسترده مورد استفاده واقع می­شوند از جمله اصلاح رفتار و اقتصاد­های رمزی. اسکینر را به خاطر مفاهیمش در ارتباط با شایسته­سازی مؤثر و برنامه­های زمانی تقویت به یاد می­آوریم.

2- جین پیاژت

نظریۀ توسعۀ شناختی جین پیاژت تأثیری عمیق بر روانشناسی و به ویژه در ارتباط با درک رشد عقلانی کودکان داشته است. تحقیق وی به رشد روانشناسی توسعه­ای، روانشناسی شناختی، معرفت­شناسی ژنتیکی و اصلاح آموزش کمک نموده است. آلبرت آینشتاین زمانی مشاهدات پیاژت در ارتباط با رشد عقلانی کودکان و فرآیند­های تفکر را به عنوان کشفی آنچنان ساده که تنها یک نابغه می­تواند در موردش فکر کرده باشد عنوان کرد.

3- زیگموند فروید

ذهن بسیاری از مردم وقتی در مورد روانشناسی فکر می­کنند به سوی زیگموند فروید متمایل می­شود. کار وی این باور که همۀ بیماری­های روانی علل روانشناسانه ندارند را تقویت کرد و او همچنین شواهدی را در این مورد که تفاوت­های فرهنگی اثری مهم بر روانشناسی و رفتار دارند ارائه نمود. کار و آثار مکتوب وی به درک ما از شخصیت، روانشناسی بالینی، توسعۀ انسانی و روانشناسی ناهنجاری کمک کرده است.

مردم در ایالات متحده در مورد لغزش­ها، اگو­ها، عقده­های اودیپوس، رشک آلت مردانه، بازدارندگی مقعدی، منکر بودن، سرکوبگری فرویدی و موارد بیشتری در این ارتباط در تمامی زمان­ها و در هر مکالمۀ معمولی از مهمانی­های شبانه گرفته تا محل کار صحبت می­کنند.

هر چند ممکن است این بحث مطرح شود که او یک روانشناس نبود بلکه بیشتر یک عصب­شناس و پزشک و بنابراین احتمالا یک روانپزشک بود به هر حال این بحث در مورد زمانی است که این دو حوزه یعنی روانشناسی و روانپزشکی تازه در حال انشقاق و تفکیک بودند (در اواخر قرن نوزدهم). همچنین اگر چیزی در مورد فروید بدانید می­توانید اثر وی را در حوزه­هایی که هم­اکنون مطرح کردم تشخیص دهید و اگرچه خود من روانشناس نیستم اما تأثیر شگرف وی را در زمینه­های جنسی و آسیب­زا بر روی عموم مردم در همه جا درک می­کنم. اگر او باعث شکل­گیری یکی از پاسخ­های کوئورای من در سال 2019 حتی بدون اینکه خودم در موردش فکر کنم شود پس این همان شخص تأثیر­گذار و در حقیقت جز بهترین روانشناس ها است.

4- آلبرت باندورا

کار وی به عنوان بخشی از انقلاب شناختی در روانشناسی محسوب می­شود که در اواخر دهۀ 1960 شروع شد. نظریۀ یادگیری اجتماعی وی بر اهمیت یادگیری مشاهده­ای، تقلید و مدلسازی تأکید کرد.

باندورا در کتابش با عنوان «نظریۀ یادگیری اجتماعی» توضیح می­دهد که «اگر مردم مجبور باشند تنها بر اثرات اقدامات خودشان برای آگاهی از اینکه چه کاری باید انجام دهند متکی باشند در این صورت یادگیری می­تواند به میزان زیادی دشوار باشد، البته اگر نگوییم می­تواند پر­خطر باشد.»

5- لئون فستینگر

فستینگر نظریات ناهنجاری شناختی و مقایسۀ اجتماعی را توسعه داد. ناهنجاری شناختی حالتی از ناراحتی است که در هنگام داشتن دو باور متعارض در خود احساس می­کنید. مثلا شما ممکن است با وجود اینکه می­دانید مصرف دخانیات برای سلامتی­تان مضر است سیگار بکشید. نظریۀ مقایسۀ اجتماعی وی می­گوید که شما مقایسۀ اندیشه­هایتان با باور­های دیگر مردمان دست به ارزیابی آنها می­زنید. همچنین احتمال زیادی وجود دارد که شما در پی افرادی باشید که بتوانید باور­ها و ارزش­هایتان را با آنها به اشتراک بگذارید.

6- ویلیام جیمز

اغلب به جیمز، روانشناس و فیلسوف، با عنوان پدر روانشناسی امریکایی اشاره می­شود. متن 1200 صفحه­ای وی با عنوان «اصول روانشناسی» تبدیل به متنی کلاسیک در ارتباط با این عنوان شده است و آموزه­ها و آثار مکتوب وی به تأسیس روانشناسی به عنوان یک علم تجربی کمک کرده است. علاوه بر این، در کارکرد­گرایی و عملگرایی نیز مشارکت داشته و بسیاری از دانشجویان روانشناسی در طول 35 سال آموزش وی تحت تأثیر او قرار گرفته­اند.

7- ایوان پاولو

پاولو روانشناسی روسی بود که تحقیقش در مورد واکنش­های شرطی و شایسته­سازی کلاسیک ظهور و رشد رفتار­گرایی را در روانشناسی تحت تأثیر قرار داد. روش­های تجربی پاولو به دور شدن روانشناسی از ارزیابی­های درون­نگر و ذهنی و نزدیک شدن آن به سنجش رفتار عینی کمک کرد.

8- کارل راجرز

او بر قابلیت انسان تأکید کرد که تأثیر زیادی هم بر روانشناسی و هم بر آموزش داشت. او تبدیل به یکی از بزرگترین متفکران انسان­گرا شد و با «درمان موکل محورش» تأثیری قابل ذکر در درمان داشته است.

همانطور که توسط دخترش، ناتالی راجرز، شرح داده شد، او «مدلی برای مقایسه و ایده­آل­های دموکراتیک در زندگی خودش و در کارش به عنوان یک آموزگار، نویسنده و درمانگر بود.»

9- اریک اریکسون

نظریۀ مشهور توسعۀ روانشناسی اریکسون به ایجاد علاقه و تحقیق در مورد توسعۀ انسان در سراسر طول زندگی کمک کرد. اریکسون به عنوان یک روانشناس اگو که همراه با آنا فروید به تحقیق اشتغال داشت نظریۀ روانکاوی را با پیگیری توسعه در طول زندگی شامل رویداد­های دوران کودکی، بزرگسالی و پیری گسترش داد.

10- لو ویگوتسکی

او روانشناسی معاصر با برخی از شناخته­شده­ترین روانشناسان شامل پیاژت، فروید، اسکینر و پاولو بود با این وجود کار وی هرگز در طول حیات وی مورد بررسی قرار نگرفت و مطرح نشد. این موضوع بیشتر به خاطر این بود که بسیاری از آثار مکتوب وی تا همین اواخر از دسترس جهان غرب دور مانده بودند.

در طول دهۀ 1970 بود که بسیاری از آثار مکتوب وی از زبان روسی ترجمه شدند اما کار وی به طور فزاینده­ای در دهه­های اخیر اثر­گذار بوده است، به ویژه در زمینه­های روانشناسی آموزشی و رشد کودک.

با وجود اینکه مرگ زود­رس وی در سن 38 سالگی سبب توقف کار وی شد اما او در هر حال او تبدیل به یکی از روانشناسان قرن بیستم شد که مکررا از او در این حوزه نام برده می­شود.

11- ایگناسیو مارتین بارو

او روانشناسی اجتماعی است که در توسعۀ روانشناسی­های آزادی و اجتماعی اثرگذار است که وکالت را با مشاوره و تحقیقات روانشناسی که از مرز­های ملی عبور می­کنند تلفیق می­نمایند. او همچنین بسیار در این مورد حساس است یا حتی روانشناسی فردی جریان اصلی را به عنوان روانشناسی خورد­کننده رد می­کند. او برای اثرش در این مورد در سال 1989 مورد انتقاد شدید قرار گرفت.

12- پاتریشیا آردوندو

او روانشناسی مشاوره­ای است که بسیار در توسعۀ مشاورۀ چند­فرهنگی به عنوان عاملی مؤثر در مشاغل سلامت روانی اثر­گذار بوده است. دیگر بحث در مورد مشاوره در ارتباط با ترغیب ارباب رجوع به همنوایی­کردن با ایدۀ روانشناسی جریان اصلی «معمول» نیست بلکه در حال حاضر بحث اصلی در مورد خوب بودن فارغ از هویت­ها است.

13- شهرزاد رشن

هر مشاور، درمان­گر یا روانشناسی حتی خود من نیز میتوانم بهترین روانشناس عصر حاضر باشم . دیگر شاغلین بخش سلامت روانی تأثیر بسیار زیادی بر سعادت در طول دوران های مختلف داشته اند ؛ این بدین خاطر است که همگی آنها اکنون بیشتر بر برابری اجتماعی و تا اندازه­ای روانشناسی تأکید می­ورزند که این اثر بزرگی دارد و سیستم­ها، مؤسسات و فرهنگ­های بیشتری را متأثر می­سازد که اینها نیز به نوبۀ خود سعادت انسان را تحت تأثیر قرار می­دهند.

 

دیگران بنا به دلایل مختلفی اثرگذار هستند.

من با دیگرانی که از اسکینر و پاولوو نام می­برند موافق هستم زیرا هر دو به شدت ظهور مکتب رفتارگرایی را متأثر ساخته­اند که به طور گسترده­ای تا امروز در مدارس، تسهیلات سلامت ذهنی جامعه و دیگر نظام­ها مورد استفاده قرار گرفته است.

پک و پادسکی اصطلاح شناختی را وارد «درمان رفتار شناختی» کردند که در بسیاری از وجوه زندگی مردم ایالات متحده تأثیر بزرگی داشته است و اغلب «حامیان سلامت روانی،» پزشکان و شرکت­های بیمه آن را به عنوان «استاندارد طلایی» در درمان در نظر می­گیرند و اغلب مبنای حوزه­های کمک به خود، مکالمه­های نمایشی روزانه و موارد بیشتر مربوطه قرار می­گیرد.

بنابراین این پنج مورد درست تا همین زمان در حوزه­های سلامت روانی، مشاوره­های حرفه­ای و درمان مربوط به ازدواج و خانوده از جریان اصلی روانشناسی جدا شده­اند و راه خودشان را در پیش گرفته­اند. هر یک از آنها افراد تأثیر­گذار خودشان را دارند اما جالب است که اغلب آن افراد تأثیر­گذار روانشناس بودند و نه گروه­هایی از رشتۀ خودشان (بیشتر به خاطر اینکه روانشناسی تعلیمی همیشه در دسترس بود).

در ادامه راجرز و مازلو آمدند و هجوم علوم انسانی و لحاظ مطلق بلاشرط که در بنیان چارچوب فلسفی مشاورۀ حرفه­ای شروع شد که رشتۀ خود من نیز همین است. این موارد بر جریان اصلی نیز اثر گذاشته و در تحقیقات دینی، فرزند­پروری امروزی، اغلب قلمرو­های کمک به خود، برنامه­های دوازده مرحله­ای، آموزش معلم مدرسۀ دولتی و رسانه­های ملی نمود یافته­اند. تا اینجا به هفت مورد اشاره کردیم.

سه مورد نهایی احتمالا نام­هایی کمتر شناخته­شده برای عموم مردم هستند اما به طور فعال حوزه­های سلامت روانی امروزی را تغییر شکل می­دهند و روش­هایی که آنها در این رابطه استفاده می­کنند (یا استفاده کرده­اند) در اصل نیاز به تغییر شکل فرهنگ ایالات متحده و حتی جهان دارد. بنابراین، آنها تبدیل به اثر­گذارترین روانشناسان بر سطح سیستمیکی که در حال صحبت در مورد آن هستیم می­شوند.

 

روانشناس متخصص تغذیه

روانشناس متخصص تغذیه

روانشناس متخصص تغذیه، شخصی است که در راستای شناخت و درک رابطه بین رفتار تغذیه ای افراد و حالات روانی آنان مطالعه می کند. به طور مثال بررسی این که در چه صورتی فرد بیشتر به غذا پناه می برد، آیا در مواقعی است که احساس تنهایی می کند؟ مواقعی است که عصبانی است؟ و یا ناراحت؟

چه کسانی لازم دارند تا با روانشناس متخصص تغذیه صحبت کنند؟

صحبت کردن و مشاوره گرفتن از یک روانشناس متخصص تغذیه، می تواند برای تمام افراد مفید و موثر واقع شود. به خصوص اگر پرخوری های افراطی دارید یا دچار بی اشتهایی عصبی هستید نیز لازم دارید تا با یک روانشناس متخصص تغذیه صحبت کنید.

اگر از یک رژیم سخت پیروی کرده اید و حالا احساس ضعف یا بی حوصلگی دارید نیز لازم است تا با یک روانشناس تغذیه صحبت کنید.

چطور می شود یک روانشناس متخصص تغذیه خوب، پیدا کرد؟

یکی از مهم ترین نکاتی که لازم است پیش از مراجعه به روانشناس تغذیه به آن توجه کرد، پیدا کردن و شناختن یک متخصص خوب با رزومه کاری مناسب است. اگر شما برای رفع مشکل خود نزد یک متخصص نامناسب با دانش نه چندان کافی بروید، احتمالا مشاوره نه چندان مناسب نصیب شما می شود.

پیش از انتخاب یک روانشناس متخصص تغذیه، ضرورت دارد تا یک جستجوی اینترنتی در رابطه با بهترین روانشناس تغذیه داشته باشید، این تحقیق به شما کمک می کند تا با نحوه کار، نظر کاربران و همچنین میزان تبحر و تشخیص یک روانشناس تغذیه، آگاهی پیدا کنید.

همچنین می توانید از تجربه نزدیکان و آشنایان خود در این رابطه بهره مند شوید و انتخاب مناسب تری داشته باشید، بعلاوه فضای اینستاگرام نیز می تواند یاری رسان شما در این رابطه باشد.

اما یک روانشناس متخصص تغذیه باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟

یک روانشناس متخصص که در انجام حرفه خود موفق است لازم است بتواند موارد زیر را به درستی برای افراد مشخص و تا حصول نتیجه بررسی نماید:

  • تشخیص زیر بنایی دلایل هیجانی که باعث پرخوری و کم خوری در فرد می شود.
  • ارایه راهکارهایی برای روبه رو شدن با هیجانات
  • تشخیص مشکلات احتمالی در رابطه با رژیم تنظیم شده

سوال های شایعی که از یک روانشناس متخصص تغذیه پرسیده می شود:

چرا از بیش خوری برای تنظیم هیجان ها بهره می بریم؟

احساسات و هیجان ها بخش جدایی ناپذیر زندگی ما و نشانه زنده بودن ما هستند و در تصمیم گیری ها و رفتارهای ما نقش بسیار دارند.

احساسات و هیجان های خوشایند باعث ایجاد انرژی مثبت و احساسات و هیجان های ناخوشایند باعث ایجاد انرژی منفی در ما می‌شوند. کنار آمدن با احساس‌های منفی و ناخوشایند سخت است، از این رو افراد راهبردهایی را برای کاهش آنها به کار می‌برند.

برای مثال وقتی دچار احساس غم و بی حوصلگی می شوند سعی می کنند با انجام کارهایی مانند تماس با دوستان یا پیاده روی خود را از این شرایط رها کنند و بعضی دیگر نیز به رفتارهای نامناسب مانند کشیدن سیگار روی می‌آورند.

بسیاری از افراد در هنگام مواجهه با هیجان های مثبت و منفی دچار ولع خوردن می‌شوند، گویا این افراد روش خوردن را برای مدیریت هیجان‌های خود انتخاب کرده‌اند.

معمولاً خوردن در این مواقع بسیار زیاد و با یک احساس نیاز به اجبار درونی همراه است به گونه ای که اگر نخواهند به نیاز خود برای خوردن پاسخ دهند احساس بدی را تجربه خواهند کرد.

در بسیاری از افراد که دچار وابستگی به خوردن هستند نیاز به خوردن مفرط یکی از علایم بروز هیجان های منفی است، یعنی هنگامی که عصبانی یا غمگین می‌شوند ولی به جای آن نیاز شدید خوردن در آنها ایجاد می شود.

برای مثال فرض کنید همسرتان با شما تماس می گیرد و با ناراحتی به شما خبر می دهد که قصد دارد وقتی به خانه امد در مورد موضوع مهمی با شما صحبت کند ولی به طور کامل توضیح نمی دهد که آن موضوع در چه موردی است و از شما می خواهد تا آمدن او به خانه منتظر بمانید در این شرایط ابهام برانگیز که مجبوری چند ساعت انتظار بکشید، تا او به خانه بیاید و موضوع را با شما در میان بگذارد احتمالاً عصبی و باید خلق می شوید ولی ناچارید که خودتان را آرام کنید در چنین وضعیتی امکان دارد میل شدیدی برای خوردن در خود حس کنید و با عصبانیت و تند غذا بخورید در این زمان خوردن به عنوان یک راه برای کاهش استرس و نگرانی به شما کمک می کند و شما با خوردن می توانید حواس خود را از موضوع استرس برانگیز دور کنید.

 

 

بیوفیدبک چیست؟

بیوفیدبک چیست؟

بیوفیدبک دستگاهی است که مراجع را قادر می سازد از علایم زیستی که در حالت معمول نسبت به آنها آگاهی ندارد، اطلاع پیدا کند و در راستای هدف خود تغییراتی در آنها بوجود آورد. در تکنیک هایی همچون یوگا، مدیتیشن و ریلکسیشن نیز هدف همین است با این تفاوت که در بیوفیدبک، فرد از طریق حسگرهایی که به بدن وی نصب گردیده است قادر خواهد بود تا با دقت بالا از وضعیت بدنی خود مطلع گردد. با توجه به اینکه هدف ما اطلاع پیدا کردن از وضعیت کدام ارگان است، نوع حسگر و نوع بیوفیدبک متفاوت خواهد بود. از طریق بیوفیدبک ما قادر خواهیم بود از امواج مغزی، تغییر پذیری ضربان قلب، نرخ تنفس، میزان فعالیت عضله، میزان تعریق و درجه حرارت بدن مطلع شویم. در بیوفیدبک، برای سنجش امواج مغزی سنسورها بر روی سر، سنجش تغییر پذیری ضربان قلب سنسورها بر روی قفسه سینه و یا انگشت دست، سنجش نرخ تنفس سنسورها بر روی شکم و قفسه سینه، سنجش تعریق و درجه حرارت بدن سنسورها بر روی انگشت دست چسبانده می شود.

مزایای بیوفیدبک بر دیگر روش های درمانی چیست؟

ایده آل ترین روش های درمانی آن هایی هستند که در آن ها خود مراجع، عامل درمان است که یکی از این روش ها، درمان با بیوفیدبک است. در درمان دارویی یا درمان های روانشناختی مراجعان خود را وابسته به درمان می دانند و به دنبال روش های جدیدی همچون درمان با بیوفیدبک هستند که بتوانند با به کار گیری آن، علایم و مشکلات روانشناختی خود را برطرف نمایند. برخی از تکنیک ها و روش های درمانی رایج مانند ریلکسیشن، یوگا و مدیتیشن بر این امر تاکید دارند اما در این فرآیند مشکلی وجود دارد و آن این است که بعضی از مراجعان توانایی یادگیری مناسبی ندارند و با توضیحات شفاهی نمی توانند دستورالعمل های درمانی و تکنیک ها را بدرستی انجام دهند. برای مثال روانشناس به مراجع، ریلکسیشن و یا تنفس دیافراگمی و عمیق را آموزش می دهد اما مراجع از طریق این توضیحات شفاهی قادر به یادگیری کامل نیست و در نتیجه پاسخ مناسبی از درمان نمی گیرد. مثالی دیگر از این تکنیک ها، یوگا و مدیتیشن است. در واقع این درمان ها به منظور خودکفا کردن مراجع در کنترل علایم خود طراحی شده اند ولی این امر در برخی از موارد میسر نمی‌شود. در حالی که این مشکل در درمان با بیوفیدبک حل شده است و مراجع می تواند با آگاهی از علایم زیستی خود، متناسب با موقعیت و هدف خود، در کنترل علایمش خودکفا شود.

چه اختلال هایی توسط بیوفیدبک بهبود می یابند؟

اختلالات روان تنی، اختلالات اضطرابی و اختلالات نورولوژیک، بیماری هایی هستند که توسط بیوفیدبک هدف قرار می گیرند. بیوفیدبک در اختلال های روان تنی نظیر فشارخون بالا، سندرم روده تحریک پذیر باعث بهبودی علایم بیماران شده است. EEG بیوفیدبک (نوروفیدبک) نیز در اختلال نقص توجه و بیش فعالی و اختلال های اضطرابی موثر است. بیوفیدبک در طیف وسیعی از اختلالات کاربرد دارد ولی در اختلال های ذکر شده کاربرد بیشتری دارد. در ادامه به کاربردهای بیشتری از بیوفیدبک در زمینه های مختلف می پردازیم.

درمان اختلالات روان تنی با بیوفیدبک

اختلالات روان تنی به بیماری هایی اطلاق می شود که در آن‌ها شرایط روانشناختی همچون اضطراب، منشأ بیماری جسمی فرد است. اضطراب در سطح بهینه باعث افزایش عملکرد می شود و یک فرآیند نرمال در حین خطر تلقی می گردد که باعث حفظ بقای ما می شود. در اختلالات اضطرابی، فرد دچار سطح بالا و نابهنجار اضطراب است که نه تنها باعث بهبود عملکرد نمی شود بلکه باعث اختلال در عملکرد وی می گردد. نگرانی مفرط باعث می شود که سیستم اعصاب خود مختار فرد دائماً فعال باشد و وی علائمی نظیر تپش قلب، تنفس سریع، گرفتگی عضلات و تعریق را تجربه کند. این فعالیت بیش از حد بدن باعث ضعف و خستگی، اختلال در توجه و تمرکز و مشکلات دیگر می شود. سیستم اعصاب خودمختار وظیفه آماده سازی بدن برای مقابله با خطر را به عهده دارد ولی در مراجعان اضطرابی هیچگونه خطر خارجی وجود ندارد و مراجعان در پاسخ به فکر اضطراب زایی که دارند بدن خود را برای مدت زیادی برانگیخته نگه می دارند.

برانگیختگی بدن برای مدت طولانی، باعث آسیب به برخی از ارگان های درونی بدن نیز می شود و باعث اختلالات روان تنی همچون میگرن، سندرم روده تحریک پذیر و فشار خون بالا می شود. برای این اختلالات که در نتیجه عدم تعادل و بدکاری سیستم اعصاب خودمختار بوجود آمده اند، بهترین درمان برگرداندن سیستم اعصاب خودمختار به حالت متعادل خود است. تمامی درمان ها سعی بر بهنجار سازی عملکرد این سیستم دارند. در این زمینه درمان میگرن با بیوفیدبک و نیز دیگر اختلالات روان تنی، روش ایده آلی خواهد بود.

برای اینکه بتوانیم تغییراتی را با اراده خودمان در سیستم اعصاب خودمختارمان بوجود آوریم کار سختی پیش رو داریم. ما نیاز به راهی برای ورود به سیستم اعصاب خودمختار بدن خود داریم. یکی از راههایی که از دانش باستان به ما رسیده است اثرگذاری بر روی سیستم اعصاب خودمختار از طریق سیستم تنفسی است. وقتی که ما در قالب خاصی تنفس می کنیم می توانیم بر روی عملکرد قلب مان اثر بگذاریم. از آنجا که قلب ما از طریق اعصاب مغزی کنترل می شود می توانیم بصورت معکوس بر روی نواحی مغزی مرتبط با اضطراب اثر بگذاریم. بیوفیدبک این امکان را فراهم می کند که ما با دقت، آموزش نحوه تنفس را برای فرد فراهم نماییم. انواع دیگر بیوفیدبک نیز هدف شان متعادل کردن سیستم اعصاب خودکار است.

کاربرد بیوفیدبک در ورزش

یکی از کاربردهای قابل توجه بیوفیدبک استفاده از آن برای ارتقاء عملکرد ورزشکاران است. یکی از دغدغه های اصلی ورزشکاران داشتن عملکرد بهینه در زمان مسابقات است خیلی از ورزشکاران علی رغم اینکه در زمان رکوردگیری و آمادگی قبل از مسابقات عملکرد خوب و قابل قبول دارند اما در حین مسابقه نمی توانند وضعیت مطلوبی داشته باشند. همچنین برخی از ورزشکاران از طریق به کارگیری بیوفیدبک، بخشی را که باید عملکرد خوبی در حین مسابقات داشته باشد را تقویت می کنند. برای مثال اگر برای تیراندازی داشتن تمرکز بر روی یک هدف برای مدت زمان طولانی مهم است بیوفیدبک می تواند به ورزشکار کمک کند تا عملکرد خود را در این زمینه ارتقاء دهد. یکی از اصلی ترین آمادگی های قبل از هر مسابقه و در حین آن داشتن تمدد اعصاب و به حداقل رساندن اضطراب است. بیوفیدبک در هر دو مورد قابلیت ویژه ای دارد و می تواند به ورزشکاران کمک کند.

درمان اختلال یادگیری (LD) با نوروفیدبک

درمان اختلال یادگیری (LD) با نوروفیدبک

در اختلال ناتوانی یادگیری برخی از نواحی مغزی بصورت هماهنگ با همدیگر فعالیت نمی کنند و این باعث می شود که بچه ها در برخی از فعالیت های شناختی خود دچار مشکل شوند. تصور کنید زمانی که شما دست خود را برای برداشتن یک شیء حرکت می دهید عملاً چندین ناحیه از مغز بایستی در کمترین زمان ممکن با همدیگر همکاری  داشته باشند این امر برای فعالیت های شناختی نظیر حافظه، عملکرد اجرایی و توجه و تمرکز نیز مصداق دارد. بچه هایی که مشکل ناتوانی یادگیری دارند عملاً در خواندن ، نوشتن و عملکرد ریاضی دچار اختلال هستند.

زمانی که ما متنی را مطالعه می کنیم، توسط قشر دیداری که در  لوب پس سری سر ما می باشد کلمات و حروف ادراک می شود. همچنین فرد باید صداهایی که با این نمادها مرتبط هستند را ادراک نماید که این فعالیت با بخش های میانی لوب گیجگاهی که محل قشر شنیداری ما هستند مرتبط می باشد در قدم بعدی فرد نواحی مرتبط با حرکت چشم را با نواحی زبانی در قشر پیشانی مغز هماهنگ کند برای اینکه بتوانیم درمان مناسبی برای این کودکان داشته باشیم بایستی نواحی که دارای ارتباطات کمتر هستند را شناسایی کنیم و در قدم بعد از طریق نوروفیدبک دوکاناله و یا بیشتر  سعی کنیم این ارتباطات دچار مشکل در این نواحی را بهنجار کنیم.

عوارض نوروفیدبک

همیشه وقتی ما درمانی را می خواهیم شروع کنیم نگران عوارض جانبی آن هستیم. عملاً برخی از درمان ها دارای عوارض جانبی جبران ناپذیر و یا غیرقابل تحمل هستند و این نگرانی را برای ما تشدید می کند. درمان هایی که دارای عوارض جانبی خطرناک هستند عملاً تهاجمی هستند. یعنی بخش از بدن در طی عمل جراحی تحت تاثیر قرار می گیرد و یا دارویی شیمیایی با خطرات بالقوه فرد مصرف می کند. در نوروفیدبک و بیوفدیبک ما با هیچ یک از این موارد مواجه نیستم. دستگاهی که به بدن ما وصل می شود هیچ اشعه و یا سیگنالی را وارد بدن نمی کند. این دستگاه صرفاً سیگنال های زیستی ما را ثبت می کند و برای اینکه ما بتوانیم آنها را با اراده خود تحت تاثیر قرار دهیم در مانیتور به ما نشان می دهد. سنسورهایی که نیز بدن و یا سر فرد در نورفیدبک با بیوفیدبک نصب

فرآیند اجرای نوروفیدبک به این صورت است که ابتدا درمانگر بعد از تمیز کردن ناحیه چسباندن سنسورها بر روی پوست سر و لاله گوش، در آغاز هر جلسه درمانگر برای مشخص کردن آستانه ها از مراجع خط پایه می گیرد و فرآیند آموزش را شروع می کند. در جلسه  نوروفیدبک مراجع آموزش می بیند که یک باند فرکانسی را تقویت و یک یا دو باند فرکانسی را کاهش دهد. برای مثال یک فرد مبتلا به ADHD که دارای باند فرکانسی تتا بالا است در حین جلسه آموزش می بیند که باند فرکانسی را تتا کاهش دهد و باند فرکانسی بتا را که در مغز به میزان کمتری حضور دارد را افزایش دهد. این یک فرآیند فوق العاده است چرا که مراجع آموزش می بیند تا خودش تغییرات را اعمال نماید.

آیا نوروفیدبک تاثیر دارد؟

آیا نوروفیدبک تاثیر دارد؟

آیا نوروفیدبک تاثیر دارد؟

آیا نوروفیدبک تاثیر دارد؟ بر روی چه اختلالاتی؟

در واقع در بسیاری از موارد سوال درست این است که بر روی چه اختلالی؟

آیا نوروفیدبک بر روی اختلال ADHD تاثیر گذار است؟

جواب به این سوال به طور کلی بله است، در حقیقت بیشترین اثری که برای نوروفیدبک مشخص شده است بر روی اختلال بیش فعالی است، البته باید توجه داشت که نوروفیدبک بر روی همه افراد به یک میزان اثر ندارد، همان گونه که بقیه درمان ها مانند دارو درمانی و روان درمانی نیز برای همه اشخاص به یک میزان اثرگذاری ندارد.

البته باید به این امر مهم توجه داشت که نوروفیدبک برای ADHD به عنوان یک درمان جایگزین در صورتی فرد راضی به مصرف دارو نباشد و یا همزمان با دارو به عنوان درمان کمکی استفاده می شود.

بیشتر بخوانید: بهترین مرکز نوروفیدبک در تهران کجاست؟

آیا نوروفیدبک بر روی اختلال های اضطرابی تاثیر گذار است؟

بله در بیشتر موارد نورفیدبک و بایوفیدبک در کنار هم برای درمان اختلالات اضطرابی توصیه می شوند، البته در این مورد نیز باید توجه داشت که این درمان در کنار روان درمانی و یا دارودرمانی استفاده می شود.

آیا نوروفیدبک بر روی اختلال Autism تاثیر گذار است؟

خیر برای اختلال اوتیسم شواهد قابل ارجاع و موثقی وجود ندارد که بتواند شاهدی برای تاثیرگذاری نوروفیدبک بر روی  این اختلال باشد.

آیا نوروفیدبک بر روی اختلال خواب اثر گذار است؟

بله در این مورد شواهد و مقالات معتبری وجد دارد که حاکی از تاثیرگذاری قابل قبولی از این درمان جانبی بر روی اختلالات خواب می باشد البته لازم به ذکر است که درمان های روان درمانی و یا دارو درمانی برای کاهش اضطراب، تغییر چرخه خواب و برطرف کردن اختلالات خواب خط اول درمان هستند.

آیا نوروفیدبک بر روی اختلال وسواس اثر گذار است؟

خیر، تاثیرگذاری نوروفیدبک بر روی این اختلال در حدی نیست که برای درمان این اختلال توصیه شود. خط اول درمان برای وسواس درمان دارویی و روان درمانی است.

آیا نوروفیدبک بر روی اختلال افسردگی اثر گذار است؟

برای درمان افسردگی نوروفیدبک تاثیر متوسطی دارد و به عنوان درمان جانبی در کنار درمان های دیگر(داروهای افسردگی و روان درمانی) می تواند استفاده شود.

آیا نوروفیدبک بر روی اختلال پس از سانحه اثر گذار است؟

بر روی این اختلال نیز تاثیرگداری متوسطی گزارش شده است و درمان های دارویی، روان درمانی و EMDR  توصیه می شود.

سوالی که پیش می آید در این زمینه این است که آیا می دانید نوروفیدبک چگونه کار می کند؟

نوروفیدبک از شرطی سازی عاملی استفاده می کند، بدین معنا که همان طور که اگر شما فردی را که کاری را انجام بدهد تشویق کنید احتمال این که آن کار را دوباره انجام دهد بیشتر می شود، نوروفیدبک نیز از همین روش استفاده کرده است.

به طور مثال:

وقتی کودکمان درس می خواند و نمره عالی می گیرد ما برای او هدیه ای می گیریم احتمال این که دفعه بعد هم برای امتحانش تلاش کند بیشتر می شود. در حقیقت ما این رفتار او را تقویت کرده ایم.

بیشتر بخوانید: روانشناس خوب در تهران

نوروفیدبک چگونه تاثیر گذار است؟

در نوروفیدبک هم در واقع با همین شیوه عمل می کند، به طور مثال اگر ما بخواهیم امواج آلفا را در نقطه ای از مغز افزایش دهیم، ابتدا الکترودها را در آن نقطه سر وصل می کنیم و سپس هر گاه که امواج آلفا در آن نقطه مغز بالا رفت(با توجه به اندازه ای که ما مشخص کردیم)، به طور مثال انیمیشن جلوی فرد که در مانیتور نشان داده می شود شروع می کند به حرکت و این به منزله تقویت برای امواج مغزی کار می کند.

پس در جواب به این سوال که آیا نوروفیدبک تاثیر دارد می توان گفت: بستگس به نوع اختلال دارد.

شما با این جستجو ها احتمالا به این مقاله رسیده اید:

آیا نوروفیدبک تاثیر دارد؟

آیا نوروفیدبک موثر است؟

نوروفیدبک چیست و چه کاربردی دارد؟

 

بعد از خیانت همسر چه کنیم؟

بعد از خیانت همسر چه کنیم؟

بعد از خیانت همسر چه کنیم؟:

جهت تعیین وقت با خانم دکتر مژگان ناقل با شماره 22797836 تماس حاصل نمایید.

یکی از سوالاتی که برای هر فردی بعد از خیانت پیش می آید این است که بعد از خیانت همسر چه کنیم؟

آیا همسر خود را ببخشیم؟

آیا ارتباط را تمام کنیم؟

آیا به خاطر فرزندانمان زندگی کنیم؟

در این بحرانی که پیش می آید نکته مهم این است که در عصبانیت تصمیم نگیریم و اجازه بدهیم که هیجانات ما فروکش کند، در این راستا می توانیم از یک روانشناس خوب کمک بگیریم.

سوال اصلی: بعد از خیانت همسر چه کنیم؟ و چه کارهایی را نکنیم:

اگر مورد خیانت واقع شدین، این که با همه اطرافیانتان در این مورد صحبت کنید کمکی به شما نمی کند، البته داشتن حمایت اجتماعی خوب است و این که کسی باشد که حرف های شما را بشنود کمک کننده است، ولی ممکن است نهایتا راهکارهایی به شما ارائه دهند که نه تنها کمک کننده نباشد بلکه مضر هم باشد، علاوه بر آن شاید بعد از فروکش کردن هیجانات به این نتیجه برسید که بهتر بود کسی از این ماجرا آگاه نمی شد.

نکته مهمی که باید به آن توجه کنید این است که ممکن است وقتی متوجه این موضوع می شوید آنقدر عصبانی باشید که به هیچ وجه فکر نکنید که امکان دارد دوباره به زندگی برگردید و همین امر باعث شود تا با همه اطرافیان در این مورد صحبت کنید، اما باید توجه داشته باشید که ممکن است بعدا که عصبانیتتان فروکش کردید و شاید ماجرا را طور دیگر دیدید و یا به هر دلیل خواستید به رابطه تان یک شانس دوباره بدهید علاقه نداشته باشید که اطرافیان در مورد این موضوع بدانند.

بعد از خیانت همسر چه باید کرد؟

بعد از خیانت همسر چه کنیم؟ آیا باید او را بخشید؟ آیا اصلا بخشش در این شرایط کار درستی است؟ جواب به این سوال در واقع بستگی به موقعیت و افراد دارد، ابتدا از خود این سوال اساسی را بپرسید که آیا می توانم بعد از کاهش عصبانیتم با او مثل قبل باشم؟ مهم این است که به این سوال هنگامی که عصبانیتتان فروکش کرده پاسخ دهید، اگر احساس می کنید می توانید گام بعدی را بردارید.

بازسازی رابطه بعد از خیانت

بازسازی رابطه بعد از خیانت چگونه صورت می گیرد؟ بازسازی رابطه بعد از خیانت به آرامی صورت می گیرد، به این نکته باید بسیار توجه کرد چون فرد آسیب دیده ممکن است نتواند احساس قبل را با همسر خود داشته باشد و یا هر مساله ای او را به یاد آسیبی که دیده است بیندازد.

احساس بد بعد از خیانت

فرد آسیب دیده احساسات متفاوتی را تجربه می کند، که می تواند به صورت اضطراب، احساس غم، استرس , ..باشد، در بسیاری از موارد نشخواری فکری باعث می شود که این افکار منفی مداوما ظاهر شوند.

احتمالا در ذهن شما سوالات بسیاری وجود دارد با این سوالات چه کنید؟

به احتمال زیاد سوالات مختلفی در ذهن شما می آید که مرتبا از همسر خود می پرسید، آیا این کار، کار درستی است؟ در واقع می توان گفت اگر برای حل این مشکل به روانشناس مراجعه کردید احتمال بسیار در روند روان درمانی به این سوالاتتان پاسخ داده خواهد شد، اما اگر بخواهید به طور متوالی از همسر خود این سوال ها را بپرسید نهایتا به رابطه شما آسیب می زند و جواب به این سوالات فقط برای مدت کمی شما را آرام می کند و نهایتا سوالات دیگری در ذهت شما خواهد آمد.

حال که این کار را کرده است از کجا مطمئن باشیم که دیگر این کار را نمی کند؟(بعد از خیانت همسر چه کنیم؟)

یکی از شاخص هایی که مهم است این است که بعد از اینکه شما متوجه موضوع خیانت شدید، چقدر شخص عهد شکن در حال حاضر فریبکاری را کنار گذاشته است و تلاش برای درست کردن رابطه را دارد؟ علاوه بر آن به چه مقدار توانایی داشتن یک زندگی صادقانه را دارد؟ چقدر مسئولیت اشتباه خود را می پذیرد؟ برای فهمیدن پاسخ این سوالات یک روانشناس متخصص در خیانت می تواند به شما کمک کند.

 

 

 

 

 

روانشناس متخصص خیانت دکتر صدیقه ناقل- روانشناس خیانت در مرکز خیانت

روانشناس متخصص خیانت

روانشناس متخصص خیانت

برای تعیین وقت و هماهنگی برای مشاوره با خانم دکتر ناقل با شماره 22797836  می توانید تماس بگیرید.

روانشناس متخصص خیانت

دکتر ناقل:

روان شناس و درمانگر متخصص در زمینه های زوج، فردی(افسردگی، اضطراب ) و روابط

  • دکتری  تخصصی روانشناسی، رتبه 84 کنکور سراسری کشوری
  • کارشناسی ارشد روانشناسی از دانشگاه علامه طباطبایی
  • عضویت سازمان نظام روانشناسی
  • عضویت انجمن روانشناسی ایران
  •  مسئول فنی و روانشناسی موسسه پیام آوران همیاری
  •  کارشناس و مسئول واحد سالمت روان شبکه بهداشت و درمان شهرستان قدس
  • روانشناس
    کلینیک درمان اعتیاد مهر نهاد
  •  روان شناس داوطلب در جمعیت خیریه امام علی
  •  مشاور ارشد رشته ی روان شناسی
    موسسه اموزش عالی ماهان
  • مشاوره تخصصی، کنکور ارشد
    موسسه اموزش عالی ماهان

 

 

روانشناس متخصص خیانت عنوان می کند که در ابتدای امر که با خیانت روبه رو می شوید مهم این است که هیچ گونه تصمیم عجولانه ای در این خصوص گرفته نشود، همه جوانب باید بررسی شود، حتما به یک روانشناس متخصص خیانت مراجعه کنید تا بتوانید از لحاظ هیجانی خود را تخلیه کنید و تصمیم درست را بگیرید.

یک روانشناس متخصص خیانت دلایل خیانت زنان را این گونه توصیف می کند:

البته شاید برای این موضوع دلایل زیادی وجود داشته باشد ولی در این مقاله می خواهیم به دلایل اصلی خیانت زنان اشاره کنیم:

1- بی توجهی مردان:

به نظر می رسد یکی از دلایل خیانت زنان، بی توجهی همسرشان به آن هاست، در ابتدای امر وقتی زنان بی توجهی همسر را می بینند سعی می کنند توجه همسر خود را جلب کنند یا به همسرشان اظهار می کنند که به آن ها بی توجهی می شود ولی نهایتا ممکن است که به اشتباه درگیر رابطه ای دیگر شوند و در آن رابطه صمیمیت و یا عشق را جستجو کنند.

در حقیقت اختلاف های زناشویی نیز گاها باعث می شود تا به مرور زمان محبت بین رابطه زن و شوهر کم شود و افراد در دام روابط دیگر بیفتند.

2- ازدواج های بدون علاقه از دیگر ازدواج هایی است که روانشناس متخصص خیانت به آن اشاره می کند:

از دیگر فاکتورهای که باعث ایجاد خیانت چه در زنان و چه در مردان می شود انتخاب ها و ازدواج های بدون علاقه است، در بیشتر اوقات ازدواج های سنتی با این مشکل رو به رو می شوند در صورتی که قبل از ازدواج علاقه شکل نگیرد به هیچ عنوان ازدواج توصیه نمی شود. در اکثر موارد در صورتی که زوجین ملاک های هم را داشته باشند، چه ملاک های ظاهری و چه درونی، به احتمال زیاد علاقه در قبل از ازدواج پدید می آید ولی در صورتی که بعد از گذشت چند ماه از آشنایی، علاقه بین طرفین ایجاد نشود، احتمال اینکه در بعد از ازدواج دچار مشکل شوند بسیار بالاست.

3- انتقام:

در برخی موارد نیز زنان برای انتقام از خیانتی که به آن ها شده دست به خیانت می زنند. در این گونه موارد احساس می کنند که اگر مقابله به مثل نکنند احساس آرامش پیدا نمی کنند. در صورتی که این عمل باعث نمی شود نهایتا احساس بهتری به همسر خود پیدا کنند.

 

4- بدست آوردن اطمینان که همچنان برای جنس مخالف جذاب هستند:

روانشناس خیانت

عده ای از زنان و یا آقایانی که خیانت می کنند یکی از دلایل خیانت خود را این اعلام می کنند که احساس می کردند که دیگر برای جنس مخالف جذابیتی ندارند و با این کار انگار می خوهند که این جذابیت را دوباره بسنجند و به خود نشان بدهند که هنوز هم برای جنس مخالف خود جذابند.

ابتدا باید عنوان کرد که بسیاری از زندگی ها در ابتدا با عشق شروع می شوند، ولی اگر برای نگه داشتن آن تلاش نکنیم به مرور صمیمت اولیه در زوجین رنگ می بازد و یا مانند تعدادی از ازدواج ها به جدایی می انجامد و یا در بعضی دیگر به زندگی یکنواخت خود ادامه می دهند اما به سوی روابط نامشرع و یا خیانت پیش می روند.

یکی از مهم ترین علت هایی که زوجین به سمت خیانت می روند این است که سعی می کنند صمیمت از دست رفته با همسر خود را در رابطه دیگری بیابند.

درمان زخم خیانت(چگونه بعد از اینکه خیانت کرده‌اید رابطه تان را بهبود بخشید؟)

اگر شما خیانت کرده‌اید به این معنا نیست که حتماً این ازدواج باید پایان بپذیرد، با این که اعتراف به خیانت به همسر مطمئناً باعث ایجاد خشم زیادی خواهد شد باز هم ازدواج شما و این زخم خیانت می تواند تسکین یابد، اما این موضوع تنها زمانی اتفاق می‌افتد که واقعا از این موضوع پشیمان شده باشید. اگر تصمیم گرفتید که به این امر اعتراف کنید مطمئن شوید که به دلایل درستی دارید این کار را می‌کنید و اینکه فقط از اینکه ازاحساس عذاب وجدان راحت شوید این کار را نکنید.

آیا باید ازدواج خود را نجات دهید؟ (بازگشت به زندگی بعد از خیانت زن و یا مرد)

 برخی از افراد از خیانت به عنوان راهی برای پایان دادن به ازدواج استفاده می کنند در حقیقت آنقدر مشکلات و اندوه ها در زندگی‌شان وجود دارد که خیانت به عنوان چیزی برای پر کردن این خلاء استفاده می‌کنند و برای پایان دادن ازدواج مشکلی ندارند، صرف نظر از این دلایل برخی از ازدواج ها می توانند نجات پیدا کنند و بعضی از آنها به سمت تمام شدن می‌روند.

 ممکن است به این دلایل یک رابطه بعد از خیانت نتواند ادامه پیدا کند: وقتی که خیانت بیش از حد دردناک باشد و یا زمانی که دو نفر متعهد نمی‌شوند که آسیب را بهبود بخشند، در این موارد به احتمال بالاتری ممکن است ازدواج به پایان رسد. تصمیم گیری در مورد اینکه یک رابطه پس از خیانت قابل نجات دادن نیست نیز می تواند دردناک باشد، اما گاهی لازم است.

 راه هایی برای نجات یک ازدواج پس از خیانت(درمان خیانت زنان یا مردان)

 اگر شما هر دو تصمیم به تلاش برای نجات ازدواج خود گرفته‌اید قدم هایی است که باید برای این مهم بردارید، برای بازسازی ازدواج خود و بهبود صدمه رسیده و بی اعتمادی ایجاد شده بعد از خیانت شما وظایف و کارهای وجود دارد که نیاز است آنها را انجام دهید:

1-خیانت را متوقف کنید!

 این موضوع به نظر می‌رسد به اندازه کافی ساده است اما شگفت زده می شوید اگر بدانید برای مردم چقدر انجام دادن این کار، یک بار و برای همیشه، سخت است. ازدواج شما نمی تواند ادامه پیدا کند اگر شما انتخاب کنید که به خیانت خود ادامه دهید. باید هیچ گونه تماسی با آن فرد دیگر نداشته باشید.

2-از دروغ گفتن دست بردارید

 پس از بهانه سازی برای توجیه خیانت خود دست بردارید، سعی نکنید که برای خیانت خود توجیه بیاورید. در حقیقت هیچ توجیهی برای خیانت وجود ندارد. در حالی که ممکن است تعدادی از عوامل وجود داشته باشند که به رفتار شما کمک کرده‌اند باید به یاد داشته باشید که اعمال خود را خودتان انتخاب کرده اید.

 3-مسئولیت را قبول کنید

 همسرتان را سرزنش نکنید، شما حق انتخاب داشتی،د می توانستید قبل از اینکه خیانت کنید به ازدواج خود خاتمه دهید ولی انتخاب کردید که خیانت کنید. این مسئولیت تنها روی شانه‌های شماست، از همسر خود عذرخواهی کنید، سرزنش شریک خود، برای کارهایی که خودتان کردید فقط بازسازی اعتماد از دست رفته را برای او دشوار تر می کند، چیزی که لازم است برای اینکه بتوانید این ازدواج را نجات دهید.

4- تصمیم‌گیری کنید

 بفهمید که آیا همسرتان می‌خواهد در این ازدواج بماند یا خیر؟ اگر هر دوی شما می خواهید ازدواج خود را نجات دهید، این ازدواج محکوم به شکست نیست، هر دوی شما هدف مشترکی دارید، هر دوی شما قرار است متحد شوید که اعمالی را انجام دهید که باعث بازسازی اعتماد شود و علاوه بر آن بر روی ارتباطات کلامی و صمیمیت خود نیز باید کار کنید.

 اگر تصمیم گرفتید که دوباره این ازدواج را بسازید این کار را همراه با هم و با صداقت و عشق و با نگاه به آینده بسازید و نگاه به گذشته.

 5-صادق باشید

 شما باید با خودتان و همسرتان صادق باشید اگر می خواهید که رو به جلو حرکت کنید. مطمئناً شما دروغ های بسیاری در این رابطه برای سرپوش گذاشتن روی این خیانت گفته اید. ولی در حال حاضر زمان شفافیت کامل است.

 مستقیما و باز صحبت کنید تا بتوانید به رابطه تان کمک کنید تا به یک آرامش و ثباتی برسد. در حقیقت باید بدانید صداقت در رابطه با درگیری کمتری در رابطه همراه است. اما برای هر دو شریک مهم است که در مورد این استانداردها به توافق برسند  و بیشتر در مورد آنها صحبت کنند.

به وعده هایتان عمل کنید

اگي ميگي قراره يه جايي باشي، اونجا باش. اگر می گویید قرار است کاری انجام دهید، این کار را انجام دهید. قابل اعتماد باشید و وعده هایتان را نشکنید. شما نمی توانید در صورتی که قابل اعتماد و قابل اتکا نیستین به همسرتان کمک کنید تا اعتماد را بازسازی کند.

باز و صبور باشید

سطح اعتماد همسرتان پایین است. باز باشید و به همسرتان اطلاع دهید که کجا هستید، با چه کسی هستید و …. مخفی و گریزان نباشید. پنهان کردن چیزها از شریک زندگی تان تنها بی اعتمادی آنها به شما و تعهد شما به رابطه را بیشتر خواهد کرد

طبیعی است که همسرتان احساس کند که به او خیانت شده و بی اعتماد شود. احساسات همسرتان را بپذیرید و در جهت بازسازی اعتمادی که به آن خیانت کرده اید تلاش کنید. انتظار نداشته باشید همسرتان فوراً دوباره به شما اعتماد کند. جلب اعتماد همسرتان زمان می برد.

برقراری ارتباط

تحقیقات نشان داده است که عدم امکان گفتگو با یکدیگر یکی از دلایل متداول عدم موفقیت در ازدواج است . تمایل به گوش دادن و صحبت با شریک زندگی خود داشته باشید.

به همسرتان کمی فضا اختصاص دهید

اگر احساسات زیاد می شوند یا یکی از شما از نظر احساسی تحریک می شود ، گرفتن “تایم اوت” خوب یست. این بدان معنا نیست که شما یا همسرتان برای مدت زمان طولانی صحبت نخواهید کرد. این فقط به این معنی است که قبل از اینکه دوباره در کنار هم باشید یا در مورد موضوعات دشوار صحبت کنید ، باید اوضاع آرام شود.

با همسرتان وقت بگذارنید

همراه با اجازه دادن به همسرتان برای گذراندن وقت تنها، باید اوقاتی را نیز با هم  سپری کنید. شب هایی را با هم برنامه ریزی کنید و هنگامی که همسرتان آماده است ، فکر کنید که با هم یک تفریح ​​داشته باشید.

راهنمایی حرفه ای دریافت کنید

اگر همسرتان می خواهد به یک مشاور ازدواج مراجعه کنید،

انواع خیانت از دیدگاه یک روانشناس متخصص خیانت:

1- احساسی : در این رابطه بین طرفین ارتباط احساسی برقرار شده است ولی ارتباط جنسی در میان نبوده است.

2- جنسی: صرفا رابطه برای ارضای جنسی بوده است و طرفین از لحاظ احساس درگیر نبوده اند.

3- جنسی و احساسی: رابطه برقرار شده هم احساسی بوده است و هم جنسی.

روانشناس متخصص خیانت در مورد باورهایی که در خیانت زیر سوال می رود، عنوان می کند که:

ما احساس می کنیم قربانی شده ایم زیرا می گوییم ما این کار را نکرده ایم و احساس مورد بی عدالتی واقع شدن پیدا می کنیم، زیرا از کودکی مثال هایی از قبیل: تو نیکی می کن و در دجله انداز، که ایزد در بیابانت دهد باز ، کوه به کوه نمی رسد آدم به آدم می رسد ، این جهان کوه است و فعل ما ندا / سوی ما آید نداها را صدا و در نتیجه ما در زندگی مشترک احساس می کنیم که من که این کار رو نکردم حقم نبود که چنین بلایی سرم بیاید. و در خیانت همه این باورها زیر سوال می رود و فرد احساس قربانی شدن می کند.

پاسخی کوتاه به سوال هایی که ممکن است برای شما در این زمینه پیش بیاید:

آیا خیانت قابل درمان است؟

پاسخ به این سوال در حقیقت فرد به فرد و رابطه به رابطه فرق می کند، ولی سوالی که مطرح است این است که اگر شما فرد آسیب خورده هستید می توانید احساس کنید که رابطه تان با همسرتان دوباره مثل قبل شود؟ اگر جوابتان به این پرسش بله است با احتمال بیشتری برای شما امکان دوباره ساختن زندگی وجود دارد، البته شخصیت فرد عهد شکن و اینکه چقدر به ترمیم این رابطه علاقه دارد و همکاری می کند نیز از دیگر ملاک هاست.

آیا خیانت قابل بخشش است؟

جواب به این سوال می تواند بله باشد ولی به این نکته باید توجه داشت که بخشش زود هنگام در بسیاری از موارد باعث می شود که فرد دوباره به سمت خیانت برود.

آیا خیانت را باید بخشید؟

یکی دیگر از سوال هایی که برای افرادی که مورد خیانت واقع می شوند، اکثر اوقات پیش می آید این است که اساسا آیا خیانت را باید بخشید؟؟ برای پاسخ به این سوال، سوال دیگری را با خود مطرح کنید که آیا من می توانم دوباره با همسرم مثل قبل زندگی کنم و به روال قبلی برگردم؟ اگر پاسخ به این سوال برای شما خیر است، باید بیشتر در مورد پاسخ به این سوال تامل کنید.

آیا خیانت تاوان دارد؟

سوال اساسی دیگری که مطرح می شود این است که آیا خیانت تاوان دارد؟

در واقع اگر می خواهید در رابطه بمانید و گرو کشی کنید، این نکته را باید توجه کنید که به هیچ وجه این گرو کشی باعث بهبود رابطه و یا مانع از این که فرد عهد شکن دوباره این کار را نکند نمی شود.

آیا خیانت ارثی است؟

در واقع می توان گفت بیشتر از این که خیانت ارثی باشد ممکن است یک الگوی رفتاری باشد که فرد از پدر یا مادر خود آموخته باشد، البته در بعضی موارد نیز فرد کاملا برعکس برعکس الگوی موجود در رابطه پدر و مادر خود عمل می کند.

خیانت کدام یک از نیازهای ما را برآورده می کند؟

خیانت ممکن است نیازهای مختلف هر فردی را رفع کند، به طور مثال ممکن است یک فرد برای رفع نیاز ارزشمندی به سمت خیانت برود(یعنی ممکن است در کودکی خود و یا در ارتباط با همسرش این نیازش برطرف نشده باشد و برای رفع این نیاز به سمت رابطه دیگری برود) و یا برای رفع نیاز تفریح کردن و …

چه موقع ما خیانت می کنیم؟

اگر باورهای مانع ساز ضعیف بشوند و باورهای تسهیل گر قوی باشند احتمال زیاد باعث خیانت می شوند. حال این باورها چگونه تعریف می شوند؟

طبق تعریف یک روانشناس متخصص خیانت باورهای تسهیل گر باورهای هستند که باعث می شوند شما راحت تر خیانت کنید، به طور مثال اگر فردی باورهای زیر را داشته باشید احتمال خیانت کردن در آن فرد بالاتر می رود:

1- چه کسی گفته من تا آخر عمر باید به همسرم متعهد بمانم؟

2- یک رابطه دیگر باعث می شود در زندگی خود انرژی بیشتری داشته باشم.

3- وقتی به من توجه نمی کند چرا تا آخر عمر باید باهاش بمونم؟

باورهای مانع ساز: نیز باورهایی هستند که مانع از خیانت کردن ما می شوند.

یک روانشناس خوب در این زمینه چه کمکی به فرد می تواند بکند؟

واکنش های احتمالی زوجین بعد از برملا شدن خیانت:

واکنش های احتمالی همسر آسیب دیده(زخم خورده):

احساس خشم، اضطراب، غم

از دست دادن هویت

از دست دادن اعتماد به نفس

از دست دادن کنترل روی افکار یا اعمال(ذهن فرد مملو از افکار منفی می شود: چرا این اتفاق برای من افتاد؟ و …)

از دست دادن حس عدالت در مورد دنیا

از دست دادن اعتقاد مذهبی(موقت)

از دست دادن آبرو

واکنش های احتمالی همسر عهد شکن(آسیب زننده):

انکار

آرامش موقت(زیرا تا الان تمام نگرانی هایش این بود که همسرش نفهمد)

خشم(نسبت به خود، همسر یا معشوق)

احساس گناه در برابر فرزندان (یا به کل عدم احساس گناه: یکی از اوقات وقتی است که می خواهد انتقام بگیرد از همسرش که خیانت می کند یا از همسرش عصبانی بوده و یا به معشوق خودش دلخوش است و یا فرد باورهای تسهیل گر در مورد خیانت دارد)

باج دادن و قول دادن

سوال هایی که به طور متداول برای زوجین پیش می آید چیست؟

1- آیا با هم بمانیم؟

2- از هم جدا شویم؟

3- به خاطر بچه ها بمانیم؟

4- حال که قول داده این کار را نمی کند از کجا مطمئن شوم؟

5- آیا ممکن است دوباره برگردد سر آن رابطه؟

6- آیا امکان اینکه دوباره بتوانیم مثل قبل بشویم وجود دارد؟

7- حالا که این کار را کرده از کجا مطمئن باشم که دیگه این کار را نمی کند؟

8- آیا من و همسرم می توانیم تغییر کنیم؟

9- آیا تغییراتش ادامه پیدا می کند؟

10 – آیا واقعا من رو دوست داره؟

11- آیا دلایل من برای ماندن در رابطه موجه است؟

12- آیا به خاطر بچه در رابطه ماندن درست است؟

روانشناس متخصص خیانت عنوان می کند که زوجین به این 6 طریق به مرکز روانشناسی مراجعه می کنند:

1- فرد به تنهایی می آید با یک سری اتفاقات مواجه شده و شک دارد که همسرش به او خیانت کرده است یا خیر؟                                           

2- 2 نفر همزمان می آیند و روند درمانی را تا آخر آن ادامه می دهند.

3- فردی که خیانت کرده می آید و اظهار ندامت و پشیمانی می کند.

4- یک نفر می آید و طرف مقابل به هیج وجه به مرکز نمی آید و در روند درمان شرکت نمی کند.

5- فرد عهد شکن با همسرش می آید و از روانشناس متخصص خیانت می خواهد که همسرش را آرام کند.

6- فرد عهد شکن می آید و می خواهد رابطه اش را با نفر سوم توسط روان درمانی درست کند.

ویژگی های یک روانشناس خوب در حیطه خیانت:

ابتدا مهم است که روانشناسی که در این حیطه کار می کند متخصص در این حیطه باشد به این معنی که تجربه کافی در این موارد را داشته باشد، و بداند که مهم است بدون داشتن اطلاعات کافی تصمیمی گرفته نشود، به این دلیل که این حیطه بسیار حساس است، روانشناسی که در این موضوع کار می کند باید ابتدا به فرد آسیب دیده این اجازه را بدهد که هیجاناتش فرو کش کند، تا بتواند از نقش قربانی در بیاید و به موضوع از بیرون نگاه کند، این که خیانت در حقیقت مکانیزم دفاعی در مقابل مشکلاتی بوده که در رابطه وجود داشته است.

یک دکتر روانشناس متخصص خیانت خوب باید بتواند همدلی لازم را با فرد آسیب دیده انجام دهد.

یک دکتر روانشناس متخصص خیانت به فرد آسیب دیده کمک می کند تا بتواند تصمیم درست را در رابطه با ماندن در رابطه بگیرد.

دکتر روانشناس متخصص خیانت خوب باید بتواند مشکلات وجود داشته در رابطه را ببیند و این که چه خصوصیاتی در فرد آسیب دیده وجود دارد که این موضوع را تسهیل کرده و یا دکتر روانشناس متخصص خیانت خوب باید ببیند که چه خصوصیاتی در فردعهد شکن وجود دارد که این موضوع را تسهیل کرده.

یک دکتر روانشناس متخصص خیانت در مورد خیانت هایی که تکرار می شند چه می گوید؟

زمانی که خیانت توسط یکی از زوجین بارها تکرار می شود می توان گفت که مسلما مشکلات زیادی وجود دارد که می توان به موارد زیر اشاره کرد:

1- آیا خیانتی که دفعه اول رخ داده است دلایلی داشته که در رفع آن ها گامی برداشته نشده است؟

2- در مورد خیانت اول چه اقدامی انجام شده است؟

3- آیا فرد مقصر از صمیم قلب پشیمان بوده است؟

 

نام مقاله: روانشناس متخصص خیانت، روانشناس خیانت، دکتر روانشناس خیانت، دکتر روانشناس متخصص خیانت ، بعد از خیانت چه کنیم؟ ، بعد از خیانت چگونه رفتار کنیم؟ بعد از خیانت چه باید کرد؟ بعد از خیانت همسرم چه کنم؟

 

شماره تماس 22797836
close-link