خانه مقالات

مقالات

مقالات روانشناسی

مقالات روانشناسی به شما کمک می کند تا در مورد اطلاعات به روز روانشناسی اطلاع پیدا کنید؛ البته نکته مهمی که باید در مقالات روانشناسی به آن توجه کرد منابع آن و نویسندگان است.
به طور مثال اگر به دنبال یک مقاله در مورد روانشناس خوب در تهران هستید:
در ابتدا به نویسنده این مطلب توجه کنید، چه فردی این مطلب را نوشته است؟ در چه سایتی این مطلب منتشر شده است؟

مهم این است که مطلبی که مطالعه می کنید منبع کاملا علمی و درستی داشته باشد، با توجه به اینکه در حال حاضر هر فردی می تواند در داخل شبکه اینترنتی مقاله ای بگذارد، نکته مهم برای تشخیص اینکه این مقاله علمی است به طور مثال می تواند این باشد که در مجله معتبر نوشته شده باشد یا فردی با تحصیلات بالا در آن رشته آن را نوشته باشد.

تکنیک های ذهن آگاهی و کمک به افسردگی

اختلال هراس

تکنیک های ذهن آگاهی و کمک به افسردگی

امروزه افسردگی را یکی از ناهنجاری های فکری و ذهنی قلمداد می کنند. این مسئله می تواند ریشه در گذشته دور افراد داشته باشد. اما هر چه باشد و به هر دلیل بایستی به دنبال پیدا کردن راه هایی علمی برای معالجه آن بود. با این مقدمه در مقاله پیش رو در مورد افسردگی و ذهن آگاهی به عنوان راهی برای درمان افسردگی صحبت خواهیم کرد. هدف ما بررسی تکنیک های ذهن آگاهی است. برای کسب اطلاعات بیشتر در ارتباط با روان شناسی و مشاوره روان شناسی در تهران به وب سایت رشن مراجعه کنید.

افسردگی چیست؟

افسردگی را می توان یک بیماری ناتوان کننده به حساب آورد. این مسئله مانع انجام کارهایی در زندگی می شود که برای هر فردی مهم است. احساس خستگی می کنید وعلاقه خود را نسبت به چیزهایی که روزگاری  برای تان مهم بود را از دست خواهید داد. شواهد این طور به نظر می رسد که افکار منفی در ذهن شما ماندگار و پایان ناپذیر خواهد بود. اما به راحتی و با یک درمان اصولی وعلمی قابل درمان خواهد بود که تداوم درمان و صبر و تامل ملاک اصلی برای بهبود خواهد بود. اما باید دید که تکنیک های ذهن آگاهی چه تاثیری بر شرایط دارند؟

ذهن آگاهی چیست؟

ذهن آگاهی را می توان به این صورت تعریف کرد که تمرینی است برای آگاه شدن از زمان حال و حضور در لحظه بدون قضاوت و با تمامیت بدون چرخه زدن در گذشته یا سپردن به آینده. در حقیقت تکنیک های ذهن آگاهی روشی برای افزایش تمرکز و آگاهی، تمرکز بر روی تنفس، حس کردن تک تک اجزاء بدن در یک راه و به طور دائم ریشه در ذهن می باشند. این روش ها هیچ محدودیتی نداشته و همه از این تمرینات لذت خواهند برد.

چگونگی دست یافتن به ذهن آگاهی

ذهن آگاهی با تمرینات تقویتی ذهنی و مدیتیشن دست یافتنی خواهد بود. همان گونه که قبلا گفتیم در این تمرینات با حضور در لحظه و تمرکز بر لحظه و جدا کردن ذهن از گذشته و آینده ذهن آگاهی به دست خواهد آمد. برای مشاوره و یادگیری روش های تسلط بر ذهن می توانید به سایت بهترین روانشناس تهران مراجعه کنید.

تمرین تکنیک های ذهن آگاهی برای بهبود افسردگی

با این تمرینات علائم افسردگی در شخص بهبود می یابد. شما می ‌توانید شرایط مناسب برای خود را در هر جا که مایلید تمرین کنید تصور کنید. در منزل در حال استراحت هستید یا در خیابان مشغول قدم زدن هستید که یک سری افکار منفی به سراغ شما می آید. مواردی مانند دیگر کسی به من اهمیت نمی دهدو یا دیگر هیچ چیز و هیچ کس برای من مهم نیست! این مواقع زمان بسیار خوبی است که می توانید با تمرینات ذهن آگاهی به افکار منفی پاسخ دهید. این را به خود بگویید شما می توانید درونی با یک فکر مقابله کننده با افکار منفی داشته باشید و به آن پاسخ دهید. من الان رنج می برم و این برایم سخت است! وقتی خود شفقتی را تمرین می کنید ذهن آگاهی را نیز پرورش می دهید. همانگونه که روز خود را سپری می کنید و متوجه ذهن افسرده خود می شوید سعی کنید ذهن آگاهی را در آن زمان با خود همراه کنید. قبول کنید  و به خود بگویید این افکار چقدر سخت هستند! ولی من قدرت مقابله با آن را داشته و بر این افکار پیروز خواهم شد. می توانید از انواع تکنیک های ذهن آگاهی استفاده نمایید.

قضاوت در مورد افسردگی را متوقف کنید – تکنیک های ذهن آگاهی

انجام تمرینات ذهن آگاهی راهی مطمئن و خوب برای به دست آوردن تفکر غیر قضاوتی در زندگی شما خواهد بود. این تمرینات به ما این نکته را گوشزد می کنند که خیلی از افکار نه خوب هستند و نه بد و افکار ساده و پیش پا افتاده ای هستند. به هیچ وجه لازم نیست خودتان را به خاطر داشتن افکار افسردگی قضاوت و سرزنش کنید. به یاد داشته باشید که شما افسردگی را انتخاب نکرده اید و این چیزی است که برای شما اتفاق افتاده است. اما می‌ توانید نحوه کنار  آمدن و حتی درمان کامل آن را انتخاب و به دست بیاورید. تمرینات ذهن آگاهی وجود دارد که در این راه به شما کمک می کند. به یاد داشته باشید که در طول روز افکار ناخوشایندی به سراغ شما می آیند و ممکن است باعث شود که شما احساس ضعف کنید. ولی شما مجبور نیستید که با این افکار خود را راکد کنید. هنگامی که این تفکرات به سراغتان آمد از تکنیک های ذهن آگاهی استفاده کنید. آن ها را هدایت کرده و تحت کنترل خود در آورید.

نکته آخر = هنگامی که تنرینات ذهن آگاهی راانجام می دهید می توانند تمرینات تمام بدن شما باشند پیاده روی یک تمرین اگاهانه یک تمرین آگاهی بخش حسی وعالی است همچنین درحال ورزش پیاده روی درحال تولید سروتونین هستید که این ها چیزهای خوبی برای ذهن وبدن شما هستند. 

آیا نوروفیدبک تاثیر دارد؟

آیا نوروفیدبک تاثیر دارد؟

آیا نوروفیدبک تاثیر دارد؟

آیا نوروفیدبک تاثیر دارد؟ بر روی چه اختلالاتی؟

در واقع در بسیاری از موارد سوال درست این است که بر روی چه اختلالی؟

آیا نوروفیدبک بر روی اختلال ADHD تاثیر گذار است؟

جواب به این سوال به طور کلی بله است، در حقیقت بیشترین اثری که برای نوروفیدبک مشخص شده است بر روی اختلال بیش فعالی است، البته باید توجه داشت که نوروفیدبک بر روی همه افراد به یک میزان اثر ندارد، همان گونه که بقیه درمان ها مانند دارو درمانی و روان درمانی نیز برای همه اشخاص به یک میزان اثرگذاری ندارد.

البته باید به این امر مهم توجه داشت که نوروفیدبک برای ADHD به عنوان یک درمان جایگزین در صورتی فرد راضی به مصرف دارو نباشد و یا همزمان با دارو به عنوان درمان کمکی استفاده می شود.

بیشتر بخوانید: بهترین مرکز نوروفیدبک در تهران کجاست؟

آیا نوروفیدبک بر روی اختلال های اضطرابی تاثیر گذار است؟

بله در بیشتر موارد نورفیدبک و بایوفیدبک در کنار هم برای درمان اختلالات اضطرابی توصیه می شوند، البته در این مورد نیز باید توجه داشت که این درمان در کنار روان درمانی و یا دارودرمانی استفاده می شود.

آیا نوروفیدبک بر روی اختلال Autism تاثیر گذار است؟

خیر برای اختلال اوتیسم شواهد قابل ارجاع و موثقی وجود ندارد که بتواند شاهدی برای تاثیرگذاری نوروفیدبک بر روی  این اختلال باشد.

آیا نوروفیدبک بر روی اختلال خواب اثر گذار است؟

بله در این مورد شواهد و مقالات معتبری وجد دارد که حاکی از تاثیرگذاری قابل قبولی از این درمان جانبی بر روی اختلالات خواب می باشد البته لازم به ذکر است که درمان های روان درمانی و یا دارو درمانی برای کاهش اضطراب، تغییر چرخه خواب و برطرف کردن اختلالات خواب خط اول درمان هستند.

آیا نوروفیدبک بر روی اختلال وسواس اثر گذار است؟

خیر، تاثیرگذاری نوروفیدبک بر روی این اختلال در حدی نیست که برای درمان این اختلال توصیه شود. خط اول درمان برای وسواس درمان دارویی و روان درمانی است.

آیا نوروفیدبک بر روی اختلال افسردگی اثر گذار است؟

برای درمان افسردگی نوروفیدبک تاثیر متوسطی دارد و به عنوان درمان جانبی در کنار درمان های دیگر(داروهای افسردگی و روان درمانی) می تواند استفاده شود.

آیا نوروفیدبک بر روی اختلال پس از سانحه اثر گذار است؟

بر روی این اختلال نیز تاثیرگداری متوسطی گزارش شده است و درمان های دارویی، روان درمانی و EMDR  توصیه می شود.

سوالی که پیش می آید در این زمینه این است که آیا می دانید نوروفیدبک چگونه کار می کند؟

نوروفیدبک از شرطی سازی عاملی استفاده می کند، بدین معنا که همان طور که اگر شما فردی را که کاری را انجام بدهد تشویق کنید احتمال این که آن کار را دوباره انجام دهد بیشتر می شود، نوروفیدبک نیز از همین روش استفاده کرده است.

به طور مثال:

وقتی کودکمان درس می خواند و نمره عالی می گیرد ما برای او هدیه ای می گیریم احتمال این که دفعه بعد هم برای امتحانش تلاش کند بیشتر می شود. در حقیقت ما این رفتار او را تقویت کرده ایم.

بیشتر بخوانید: روانشناس خوب در تهران

نوروفیدبک چگونه تاثیر گذار است؟

در نوروفیدبک هم در واقع با همین شیوه عمل می کند، به طور مثال اگر ما بخواهیم امواج آلفا را در نقطه ای از مغز افزایش دهیم، ابتدا الکترودها را در آن نقطه سر وصل می کنیم و سپس هر گاه که امواج آلفا در آن نقطه مغز بالا رفت(با توجه به اندازه ای که ما مشخص کردیم)، به طور مثال انیمیشن جلوی فرد که در مانیتور نشان داده می شود شروع می کند به حرکت و این به منزله تقویت برای امواج مغزی کار می کند.

پس در جواب به این سوال که آیا نوروفیدبک تاثیر دارد می توان گفت: بستگس به نوع اختلال دارد.

شما با این جستجو ها احتمالا به این مقاله رسیده اید:

آیا نوروفیدبک تاثیر دارد؟

آیا نوروفیدبک موثر است؟

نوروفیدبک چیست و چه کاربردی دارد؟

 

سبک های مختلف عشق کدامند؟

سبک های مختلف عشق


سبک مختلف های عشق
پیشتر اوقات تصور می کنیم که معنای عشق برای همسرمان، همان چیزی است که مد نظر ما نیز هست. اما واقعیت این است که وقتی دو نفر می گویند: ” من عاشق تو هستم” به ندرت پیش می آید که معنای یکسانی برای این جمله قائل باشند. “من او را دوست دارم ولی عاشق او نیستم”. ما و روانشناس ها در مشاوره ی ازدواج به دفعات این قبیل شکایتهای ناامیدکننده را می شنویم. معمولا معنایی که این جملات در خود دارند این است که آن كیفیتی که شخص از عشق انتظار دارد وجود ندارد و یا به شکل دیگری است‌.

روزی که الیزابت پرت برومینگ در یکی از غزل های مشهورش این سؤال را مطرح کرد که چگونه به تو عشق بورزم”، تصور نمی کرد که روزی پاسخ به این سؤال با چنین دقت علمی مورد بررسی قرار بگیرد و این دقیقا همان کاری است که محققانی مثل رابرت استرنبرگ سعی در انجام آن داشتند. مدل مثلثی او تنها اجزا و بخش های عشق را مشخص نمی کند. این مدل به خوبی توضیح میدهد که همسران چگونه به طور متفاوتی دوست می دارند و دوست داشته میشوند.

مثلث استرنبرگ بسته به تفاوت در میزان میل جنسی، صمیمیت، و تعهد در رابطه، می تواند تغییر شکل دهد. مثلثی با سه ضلع برابر، نمایانگر آن چیزی است که استرنبرگ عشق به کمال رسیده می نامد، که در آن، هر سه عنصر به طور برابر در کنار هم قرار گرفته اند. اما وقتی که یک ضلع از مثلث بزرگتر از بقیه است، انواع جدیدی از عشق ورزی نامتعادل به وجود می آید: 1-رمانتیک، ۲. ابلهانه، ۳. دوستانه

سبک مختلف های عشق : 1- عشق رمانتیک

عشق رمانتیک متکی است بر ترکیب صمیمیت و میل جنسی، یک جذابیت فیزیکی آمیخته با حس عمیق توجه و محبت. تعهد در این نوع از عشق در حاشیه قرار می گیرد.

2- عشق ابلهانه

عشق ابلهانه، ترکیبی است از میل جنسی و تعهد، که در بیشتر اوقات، صمیمیت وجود ندارد تصور اینکه تعهد بر پایه میل جنسی بنا شود آن هم بدون حضور مستحکم عنصر صمیمیت، احمقانه به نظر می رسد.

3- عشق دوستانه

عشق دوستانه از ترکیب، صمیمیت و تعهد حاصل می شود، که در این میان میل جنسی به نحوی ناپدید می شود، این گونه از عشق، صرفا یک دوستی متعهدانه دراز مدت است. این پدیده هنگامی رخ میدهد که جذابیت فیزیکی اهمیت کمتری نسبت به اطمینان از درک کردن همسر و درک شدن توسط او داشته باشند
بیشتر اوقات ازدواج های نافرجام، فقط بر عشق رمانتیک یا ابلهانه و یا دوستانه بنا شده اند. اما ازدواجهای موفق، خواستار چیزی بیش از اینها هستند، حتی زمانی که یک سبک (رمانتیک ابلهانه، دوستانه ) برای لحظاتی غالب شوند.

عشق به کمال رسیده، از ترکیب برابر سه عنصر اصلی عشق یعنی: تمایل جنسی، صمیمیت و تعهد به وجود می آید. عشق به کمال رسیده، هدفی است که هر ازدواجی در صدد تحقق آن است. تداوم و پایداری عشق به کمال رسیده، موضوعی است که بسیاری از زوجها در آن مشکل دارند. رسیدن به عشق کامل، شبیه است به رسیدن به وزن ایده آل در یک برنامه ی کوتاه مدت لاغری- که غالبا رسیدن به این هدف آسان تر از تداوم و نگهداری آن است. هیچ تضمینی وجود ندارد که پس از دستیابی به عشق به کمال رسیده، آن را تا ابد با خود داشته باشید.

سبکهای عشق ورزی در ازدواج تغییر می کنند. همسران یک بار برای همیشه در عشق به كمال رسیده متوقف نمی شوند. گاهی برخی از عناصر از عناصر دیگر قوی تر می شوند؛ در نتیجه سبک خاصی از عشق ورزی ایجاد می شود و یا حالتی شکل می گیرد که سبک جدید با سبک عشق ورزی دیگری سازگار نیست.

وقتی عاشق کسی میشوید، مدام با شیوهی یکسانی به او عشق نمی ورزید و می توان گفت هر ادعایی غیر از این دروغ است. این امری نشدنی است. در حالی که درست همان چیزی است که بیشتر ما خواهان آن هستیم. ما ایمان بسیار اندکی به جزر و مد دریای زندگی، عشق، و رابطه هایمان داریم. زمان مد در تکاپویم و هنگام جزر از ترس اینکه هیچ بازگشتی نداشته باشیم ساکن و بی حرکت می ایستیم.همواره به همیشگی بودن، تداوم، استمرار اصرار داریم؛ در حالی که فقط استمرار در زندگی امکان دارد، در عشق، در رشد، در سیالیت در ازادي .

برای آگاهی از شکل مثلث عشق خود و چگونگی به تعادل رساندن آن به یک روانشناس خوب مراجعه کنید.

سبک های مختلف عشق ، منبع کتاب: مراقب ازدواج خود باشید

تاثیر سوء استفاده جنسی در دوران کودکی بر ایجاد مشکلات جنسی در بزرگسالی

سوء استفاده جنسی در دوران کودکی

سوء استفاده جنسی در دوران کودکی و ضربه جنسی در سنین بالاتر ممکن است با ایجاد مشکلات جنسی در ارتباط باشد. توجه به سوء استفاده جنسی در کودکی و ضربه جنسی در سنین بالاتر که میزان بروز آن در طول زندگی نسبتا بالا است حائز اهمیت می باشد.

بیش از آنچه در گذشته تصور می شد در حال حاضر به طور فزاینده ای مشخص گردیده است که بخش زیادی از جمعیت، بعضی از اشکال سوء استفاده با ضريه جنسی را تجربه می کنند. اگر چه مطالعات فعلی امکان برآورد دقیقی از میزان وقوع سوء استفاده جنسی در دوران کودکی یا تجاوز جنسی در دوران بزرگسالی را میسر نمی کنند، در عین حال این طور به نظر می رسد که حداقل در حدود ۱۰ درصد از جمعیت زنان بزرگسال در طول زندگی یکی از این رویدادها را تجربه خواهند کرد.

با توجه به این که در تعداد معناداریی، ولو این که اقلیت، از افرادی که در معرض چنین تجاربی هستند، زمینه ایجاد مشکلات جنسی فراهم می شود، بنابراین احتمال زیادی وجود دارد که روانشناس ها با زنانی که قبلا” مورد سوء استفاده یا تجاوز جنسی قرار گرفته اند مواجه شوند.

یک تحقیق در این رابطه

به عنوان مثال: جی هیو (۱۹۸۹) گزارش داد که ۹۴ درصد از زنانی که قبلا مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفته اند و در مرحله درمان بسر می برند معمولا مشکلات جنسی را نشان میدهند. شایعترین این مشکلات هراس – بیزاری جنسی، اختلال در میل، انگیختگی، ارضای جنسی و ارگاسم می باشند. اگر چه نتایج به دست آمده از این مطالعات بیانگر این است که مشکلات جنسی و انطباقی در بین زنانی که در کودکی مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفته اند بسیار بالا است.

در ایالات متحده با تحقیقی مورد بررسی قرار دادند. نتایج مطالعات آنها نشان داد که7/7 درصد از زنان،۸ /4 درصد از مردان برخی از اشکال آزار در دوران کودکی را تجربه کرده اند. از این میان تنها در ۲۳ درصد از زنان و ۱۹ درصد از مردان مشکلات عملکرد جنسی مشاهده شد، میزان مشکلات جنسی در بین بزرگسالانی که در کودکی مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفته اند به جمعیت مورد مطالعه بستگی دارد. این مشکلات اغلب در بین نمونه های بالینی از افرادی که مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفته و به دلیل مشکلات لاینحل خود در جستجوی کمک بر آمده اند بیشتر مشاهده شده است.

تجاوز جنسی

از عوامل دیگری که ممکن است منجر به مشکلات جنسی شود تجریه تجاوز جنسی است، اگر چه شواهد باز هم حاکی از آن است که اکثر زنان بعد از چنین رویدادی دچار مشکلات جنسی با هیجانی دراز مدت نمی شوند. اليس (۱۹۸۳) شواهد تجربی مربوط به تأثیرات طولانی مدت و کوتاه مدت تجاوز جنسی را مرور کرد.

بلافاصله بعد از رویداد، قربانیان طیفی از علایم کلی را که می توانند به عنوان واکنش های استرس پس از ضربه به تجاوز جنسی طبقه بندی شوند، مانند: آشفتگی خواب، کابوس، ترس ها، اضطراب، افسردگی، مشکلات جنسی و بین فردی را نشان دادند. در طی سه ماه، بیشتر زنان کاهش محسوسی در این علایم نشان دادند. هر چند که مشکلات جنسی از جمله مشکلات قبلی بود که مجددا ظاهر شد.

متاسفانه، تعداد معدودی از زنان، همچنان مشکلات انطباقی محسوس و طولانی را نشان می دهند که معمولا شامل مشکلات جنسی به خصوص در ارتباط با آمیزش جنسی، صمیمیت با همسر می شود. خود تحریکی کمتر تحت تأثیر قرار میگیرد.

در آخر…

بنابراین به نظر می رسد که تجارب جنسی زیان آور، خواه در دوران کودکی و خواه در دوران بزرگسالی ممکن است برای تعداد معدودی از قربانیان منجر به مشکلات جنسی بعدی گردد و باید در طول فرآیند ارزیابی مورد تحقیق قرار گیرند.

 اما باید خاطر نشان کرد که بسیاری از افراد که در معرض تجارب جنسی مشابهی فرا گرفته بودند پیامدهای روانشناختی محسوس و طولانی مدتی را از خود نشان ندادند. تسابی و همکاران (۱۹۷۹) تلاش کردند تا مشخص نمایند چرا برخی از زنان به دنبال سوء استفاده جنسی در کودکی، واکنش های طولانی و شد یدی از خود نشان می دهند، در حالی که دیگران به دنبال سوءاستفاده جنسی خود را بهتر تطبیق می دهند.

گزارش این پژوهشگران حاکی ازاین است که مشکلات انطباقی با سوء استفاده مکرر و طولانی تر، سن بالا تر(بخصوص بعد از یازده سالگی) و با توانایی یاداوری هیجان های منفی تر مرتبط با تجربه جنسی، مانند فشار وارد آمده بر مفعول، درد و تنفر از سوء استفاده کننده، ارتباط دارد.

خوشبختانه، مشکلات جنسی و روانشناختی بعدی برای تمام افرادی که در معرض بالقوه تجارب آسیب زای جنسی می باشند به وجود نخواهد آمد.

در صورت وجود مشکلات جنسی مربوط به سوء استفاده جنسی در دوران کودکی حتما به یک روانشناس خوب در تهران مراجعه شود.

عوامل بروز افسردگی

بروز افسردگی

عوامل بروز افسردگی: پرسش هایی که اغلب افراد افسرده می پرسند این است که: چرا من؟ و چرا حالا؟ گاهی برای افسردگی عاملی واضح مانند داغدیدگی وجود دارد، اما همیشه اینطور نیست.

اما همه کسانی که داغدیده هستند، شغل خود را از دست داده اند یا بیمار شده اند به افسردگی مبتلا نمی شوند و این موضوع پرسش مربوط به عامل افسردگی را بیشتر پیچیده می کند. همه انسانها نقاط قوت و ضعفی دارند. برخی ممکن است بیشتر از دیگران در معرض ابتلا به افسردگی باشند، اما اگر هر کدام از ما نیز با این موقعیت ها در زندگی مواجه شویم، ممکن است به افسردگی دچار شویم .

عوامل موثر

محققان برای کشف عوامل بروز افسردگی راه زیادی را در پیش دارند. اغلب اوقات برای این بیماری بیش از یک عامل وجود دارد و وجود مشکلی که فرد را به افسردگی مستعد می سازد به این معنا نیست که او این بیماری را بروز خواهد داد.

ژن ها

ژنها در ایجاد و بروز افسردگی نقش مهمی دارند، اما تعداد ژنهایی که در اینجا نقش دارند زیاد است و هیچ کس به طور دقیق از عملکرد این ژنها اطلاعی ندارد. البته هیچ مدرک مستقیمی وجود ندارد که نشان دهد بیشتر انواع افسردگی ها ارثی می باشند.

هر شخصی که پدر، مادر یا خواهرش به افسردگی دچار بوده است، لزوما خود به این بیماری دچار نمی شود بلکه امکان ابتلا به افسردگی در او افزایش می یابد. اگر تای دو قلوی شما به افسردگی مبتلا باشد خطر ابتلا به افسردگی به نهایت خود می رسد.

تشخیص دقیق احتمال بروز این بیماری مشکل است، زیرا در انواع گوناگون این بیماری اهمیت ژنها متفاوت است. نقش عوامل ژنتیکی در افسردگی شدید بیشتر از افسردگی خفیف است و این عوامل در افراد جوان مبتلا به افسردگی، نقش مهم تری دارند.

در معدودی از افراد که مدتی حالات خلقی هیجانی دارند و مدتی نیز افسرده و ناراحت می شوند، ژنها بیشتر از هر چیز اهمیت دارند( افسردگی مانیک).

حتی اگر در خانواده ای سابقه افسردگی وجود داشته باشد، معمولا لازم است نوعی رویداد پر اضطراب رخ دهد تا موجب تحریک این بیماری شود.

ویژگی شخصیتی

هیچوقت یک نوع ویژگی شخصیتی خاص، فرد را مستعد ابتلا به افسردگی نمی سازد. در عین حال افراد وسواسی، بی منطق و سخت گیر و کسانی که احساسات خود را پنهان می کنند، بیشتر در معرض خطر ابتلا به این بیماری هستند. همینطور افرادی که زود به اضطراب دچار می شوند نیز به افسردگی دچار می شوند. افرادی که حالات خلقی متغیر دارند، ممکن است بیشتر به افسردگی مانیک مبتلا شوند.


با این حال ، اکثریت بزرگی از افراد مبتلا به افسردگی، هیچ یک از این نوع ویژگی های شخصیتی را ندارند.

محیط خانوادگی

انواع خاصی از رویدادهای تکان دهنده دردوران کودکی شخص، ممکن است احتمال ابتلا به افسردگی را افزایش دهد.

از دست دادن والدین در کودکی:

شواهدی موجود است که مبنی بر آن، افرادی که در دوران کودکی مادرشان را از دست می دهند، بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی هستند. رنج حاصل از این فقدان ممکن است از نظر روحی بر فرد تأثیر بگذارد و او را بیشتر به افسردگی مستعد سازد. از طرف دیگر ممکن است فرد را در رویارویی با مشکلات انعطاف پذیرتر سازد و نیز ممکن است به جای رنج ناشی از خود فقدان، به دنبال آن پیامدهای روانی و اجتماعی و مالی ناشی از فقدان والدین بروز کند که البته مهم تر از رنج ناشی از فقدان خواهند بود.

رفتار والدین :

بعضی از روانشناسان معتقدند والدین پر توقع و ایراد گیر که هر موفقیتی را به خاطر کمک خود می دانند اما هر شکستی را با تنبیه جواب میدهند ممکن است در آینده، استعداد ابتلا و بروز افسردگی را در فرزندشان افزایش دهند. روانشناس ها معتقدند، افرادی که در جوانی با کمبود محبت مادرانه روبرو بوده اند، در دوران بزرگسالی، در خطر ابتلا به افسردگی قرار دارند، اما این مطلب از نظر علمی ثابت نشده است.

سوءاستفاده های بدنی و جنسی در دوران کودکی:

شواهدی در دست است که نشان می دهد سوء استفاده بدنی و جنسی می تواند شخص را نسبت به بروز افسردگی شدید در آینده مستعد نماید. مطالعات نشان داده است که پیش از نیمی از مراجعه کنندگان به مراکز روانشناسی، در اوایل نوجوانی یا کودکی روابط جنسی ناخواسته داشته اند. به طور کلی افرادی که مورد سوءاستفاده قرار گرفته اند این اتفاق را به یاد دارند، اما بعضی از افراد اول بار زمانی که دچار افسردگی می شوند و روان درمانی انجام می دهند این سوء استفاده ها را به یاد می آورند.

در مورد واقعی بودن این خاطرات در بین متخصصان اختلاف نظروجود دارد. بعضی معتقدند که در مواقعی نادر، روانشناسانی که دلیل ناراحتی بیمارشان را سوء استفاده جنسی می دادند، ممکن است با تلقین بعضی رویدادها، بیمار را وادار به شرح رویدادهایی کنند که اصلا اتفاق نیفتاده است که این حالت به سندرم حافظه کاذب معروف است.

جنسیت از عوامل موثر در بروز افسردگی

امکان ابتلا به بیماری افسردگی در زنان دو برابر مردان است و این موضوع لزوما به این معنا نیست که زنان بیش از مردان مستعد ابتلا به افسردگی هستند. شاید مقاومت زنان در مقابل افسردگی، کمتر از مردان است، یا اینکه پزشکان با احتمال بیشتری افسردگی را در زنان تشخیص می دهند .

تنها با بچه های کوچک در خانه ماندن، فشارهای اجتماعی بر زنان وارد می کند که مردان کمتر با آن مواجه هستند. هم چنین تغییرات هورمونی در دوران قاعدگی و یا حاملگی و هنگام زایمان و یائسگی افسردگی را در زنان افزایش می دهد و باعث طولانی شدن آن می شود .

الگوهای فکری

درسال 1967 آرون بک  ARON BEC، روان شناس آمریکایی الگوی فکری رایج در افسردگی را شرح داد. به اعتقاد وی این الگوی فکری باعث می شود که افراد مستعد به افسردگی شوند. به طور خلاصه وی عقیده داشت افرادی که نسبت به خود دیدگاهی منفی دارند، بیشتر از افسردگی رنج می کشند.

اکثر ما طرز فکری خوش بینانه داریم که اغلب باعث شاد نگه داشتن ما می شود. شکست های خود را کوچک می شماریم و برای موفقیت هایمان ارزش قائلیم. مثلا اگر در میان جمعی نوشیدنی را زمین بریزید، شاید بگویید لیوان زیاد پر بوده است یا کسی شما را هل داده است و این کار تقصير شما نبوده است.

البته اگر هم از میان جمعیتی عبور کنید و قطره ای از نوشیدنی را نریزید کمتر ممکن است بگویید که مایع داخل لیوان کم بوده است یا دیگران مراقب بودند که شما را هل ندهند. شاید ادعا کنید که این کار نوعی مهارت به حساب می آید . بعضی از افراد مستعد به افسردگی به گونه ای دیگر فکر می کنند آنها موفقیت های خود را ناچیز می شمارند و شکست های خود را زیاد مهم می دادند .

شواهدی در دست است که نشان می دهد این نوع افراد هنگام افسردگی، اینگونه فکر می کنند، اما هیچ مدرکی وجود ندارد که آنها قبل از ابتلا به افسردگی دارای چنین طرز فکری بوده باشند. اهمیت این نظریه در آن است که این نظریه باعث به وجود آمدن(شناخت درمانی) یعنی درمان جدید هیجان برانگیزی برای افسردگی شد، که با استفاده از این رویکرد درمانی یک روانشناس خوب می تواند الگوهای فکری معیوب فرد افسرده را شناسایی و جایگزین کند.

بدشانسی

بعضی متخصصان معتقدند، افرادی که برای مدتی طولانی و بدون هیچ قدرتی در یک موقعیت بمانند و نتوانند از آن خلاص شوند، مستعد ابتلا به افسردگی هستند. این نظریه از آزمایشی که یک روانشناس بر روی سگها انجام داد به وجود آمد. وی متوجه شد، اگر سگها در شرایط آزمایشگاهی، بدون دلیلی مشخص، مورد تنبیه قرار گیرند و درپی آن هیچ راهی برای رهایی از آن تنبیه نداشته باشند، به حیواناتی کم جرأت، کم تحرک و کم اشتها تبدیل می شوند. او این حالت را (درماندگی آموخته شده)، نامید.

متخصصان دیگر اعتقاد داشتند که یکسان دانستن رفتار سگ با انسان مشکل است و مشکل می توان ادعا کرد که سگها هم افسرده می شوند. با این وجود، میزان افسردگی در بیمارانی که در بستر افتاده و یا روی صندلی چرخدار نشسته اند و برای هر کاری به پرستاران خود وابسته هستند، بسیار بالا است .

معلولیت های دراز مدت

احساس ناراحتی، ناتواني، وابستگی به دیگران وعدم امنیت، احتمال ابتلا به افسردگی را بیشتر می سازد. اکثر افراد ترجیح می دهند که مستقل باشند اما علاقمند ارتباط با دیگران نیز باشند. یکی از راه هایی که باعث می شود یک بیماری شدید باعث افسردگی شود قرار دادن شخص بیمار درموقعیتی است که فرد را محتاج به کمک می کند و یا اینکه توانایی لازم جهت مبارزه با افسردگی را از بین ببرد. نگرانی های حاصل از عدم امنیت مالی نیز ممکن است در این امر نقش مهمی داشته باشد

تحریک افسردگی

 تجاربی که معمولا موجب تحریک افسردگی می شوند از دست دادن همسر هنگام طلاق، از دست دادن شغل، مرگ عزیزان هستند اما بیماری های جسمی نیز ممکن است در ایجاد افسردگی نقش داشته باشند .

فشار روانی و حوادث زندگی

فشار روانی چه به شکل رویدادهای ناگهانی یا تکان دهنده و چه به صورت فشارهای روانی دراز مدت، باعث ایجاد افسردگی می شود. شش ماه پس از وقوع رویدادی پر اضطراب، افسردگی به طور آشکار تا شش برابر رایج تر می شود. فشار روحی ممکن است فرد را به افسردگی مستعد تر ساخته و یا موجب بروز آن شود.

اگر با مشکلات دراز مدت، چون تهیه مسکن، ازدواج و یا مشکلات کاری مواجه باشید، از دست دادن همسر و شغل رویدادی است که شما را به نهایت اندوه و افسردگی خواهد کشاند. مشکلات دراز مدت، باعث بزرگ جلوه کردن تأثیر مشکلات کوتاه مدت می شود .

بیماری جسمی

بیماری جسمی ممکن است موجب افسردگی شود.شوک ناشی از آگاهی از یک بیماری خطر ناک در خود می تواند منجر  به از دست رفتن اعتماد به نفس و عزت نفس او و درنهایت بروز افسردگی در فرد شود.

 اما دلایل این امر پیچیده است. مثلا افسردگی بعد از حمله قلبی عادی است، زیرا فرد فکر می کند در حال مرگ است یا شاید فکر می کند که به یکباره ناتوان شده است . در افراد سالمند بیماری جسمی یکی از رایج ترین عوامل افسردگی است .

برخی از بیماری ها به دلیل اثری که بر بدن می گذارند، سبب افسردگی می شوند. بیماری پارکینسون و ام اس تا حدی به دلیل تأثیرشان بر مغز،  ایجاد افسردگی می کنند. بیماری هایی که بر ترشحات هورمونی تأثیر می گذارند ممکن است موجب افسردگی شوند.

افسردگی با بیماری های ویروسی نیز ارتباط دارد. همه گیر شدن افسردگی در اغلب مواقع پس از همه گیر شدن آنفلوانزا اتفاق می افتد. نحوه تاثیر ویروس برافسردگی مشخص نیست، اما در این زمینه نظریه ای وجود دارد که ویروس ها باعث مصرف ویتامین های بدن شده و بدن را با ضعف عمومی روبرو می سازند .

برگرفته از کتاب انجمن پزشکی بریتانیا افسردگی

هوش هیجانی (EQ) چیست؟

هوش هیجانی

هوش هیجانی به توانایی شناسایی و مدیریت احساسات خود و همچنین احساسات دیگران اشاره دارد.

به طور کلی گفته می شود که هوش هیجانی شامل حداقل سه مهارت است: آگاهی عاطفی یا توانایی شناسایی و نام بردن از احساسات خود. توانایی مهار این احساسات و بکارگیری آن ها در کارهایی مانند تفکر و حل مسئله و توانایی مدیریت احساسات که هم تنظیم احساسات شخص در صورت لزوم و هم کمک به دیگران برای انجام همین کار است.

هیچ آزمون روان سنجی یا مقیاسی معتبری برای هوش هیجانی وجود ندارد و بسیاری معتقدند که هوش هیجانی یک ساختار واقعی نیست بلکه روشی برای توصیف مهارت های بین فردی است که با نام های دیگر نامیده می شود.

علیرغم این انتقاد مفهوم هوش هیجانی که بعضاً به عنوان ضریب احساسی یا EQ نیز شناخته می شود مورد استقبال گسترده قرار گرفته است. در سال های اخیر برخی از کارفرمایان حتی تست های هوش هیجانی را در برنامه های کاربردی و مصاحبه خود گنجانده اند و بر اساس این نظریه که کسی که دارای هوش هیجانی است می تواند یک رهبر یا همکار بهتر باشد.

در حالی که برخی مطالعات ارتباط بین هوش هیجانی و عملکرد شغلی را یافته اند بسیاری دیگر هیچ ارتباطی نشان نداده اند و فقدان مقیاس معتبر علمی، اندازه گیری یا پیش بینی واقعی هوش هیجانی کسی را در شغل یا خانه دشوار می کند.مشاوره با روانشناس خوب می تواند به سوالات شما در این زمینه پاسخ لازم را ارائه دهد.

 

هوشمند بودن از نظر احساسی به چه معناست؟

یک فرد باهوش از نظر احساسی هم نسبت به حالات عاطفی خود (حتی منفی نگری – ناامیدی، ناراحتی یا چیز ظریف تر) کاملاً آگاه است و هم قادر به شناسایی و مدیریت آن ها است. چنین افرادی به ویژه با احساساتی که دیگران تجربه می کنند سازگار هستند. قابل درک است که حساسیت به سیگنال های عاطفی هم از درون خود فرد و هم از طریق محیط اجتماعی می تواند شخص را به یک دوست، والدین، ​​رهبر یا شریک عاشقانه بهتر تبدیل کند. خوشبختانه این مهارت ها قابل اصلاح هستند.

اهمیت هوش هیجانی (EQ)

هوش هیجانی ظرفیت درک و مدیریت احساسات شماست. مهارت های درگیر در هوش هیجانی عبارتند از: خودآگاهی، خودتنظیمی، انگیزش، همدلی و مهارت های اجتماعی. اخیراً این کلمه در گروه های منابع انسانی در سرتاسر جهان به یک واژه مهم تبدیل شده است اما محققان می گویند وقت آن است که Emotional Intelligence جدی گرفته شود. پذیرش تفاوت های ظریف احساسات انسانی در محل کار می تواند فواید عملی داشته باشد از جمله همکاری بهتر بین کارمندان و کار شادتر.

هوش هیجانی چگونه کمک می کند؟

با بسیاری از زمینه های روانشناسی، بحث و جدال در مورد نحوه کار مغز وجود دارد اما دانیل گلمان، یک دانشمند مشهور در زمینه رفتار می گوید که بخشی از مغز که از هوش هیجانی و اجتماعی پشتیبانی می کند آخرین مدار مغز است که از نظر آناتومی بالغ می شود و به دلیل پلاستیک عصبی، مغز با توجه به تجربه های مکرر خود را شکل می دهد. او همچنین می گوید که این باید به روشی سیستماتیک به کودکان آموزش داده شود. دانیل گولمن ادامه می دهد: این در بیش از 100 مدرسه به صورت آزمایشی انجام شده و رفتارهای ضد اجتماعی کاهش یافته ، رفتارهای طرفدار اجتماعی افزایش یافته و نمرات علمی افزایش یافته است.

* پس مشخص است که EQ (چه در محیط کار و چه در خارج از آن) مفید است. *

روند ناخوشایندی که جامعه غربی را فرا گرفته ناتوانی در درک کامل و مقابله با احساسات انسانی است. این روند به سایر حوزه های زندگی از جمله در محل کار سرایت کرده است. در حالی که هنگام شروع کار احساسات معمولاً درب منزل باقی می ماند این اثرات مخربی نه تنها برای مشاغل بلکه کارمندان نیز دارد (از دستیاری تا مدیرعامل). بالاخره ما آدم های احساسی هستیم و با این وجود مشاغل در حال تغییر هستند و شروع به ارائه برنامه های کاری گسترده و انفرادی و خدمات جدید (به عنوان مثال برخی از برنامه های بهداشتی شامل پوشش بهداشت روان) برای اطمینان از مراقبت از افراد کار هستند. این شامل استخدام متخصص روانشناسی برای تیم های منابع انسانی است و شناخت هرچه بهتر نیروی کار خود و ارائه آموزش مفید نتایج مستقیمی در روابط کارمند و کارفرما دارد.

 

افسردگی مزمن

افسردگی مزمن

افسردگی مزمن  یا اختلال دیس تایمی به این معنا است که فرد در بیشتر روزها و اکثر ساعت های روز خلقی افسرده دارد. این نوع افسردگی همراه با نشانه های دیگر مانند فعالیت کم، احساس خشم، حس گناه(عذاب وجدان)، تحریک پذیری و از دست دادن علاقه های فردی است.

تفاوت این نوع افسردگی با افسرگی اساسی در این است که افرادی که از افسردگی مزمن رنج می برند اغلب عنوان می کنند که همیشه افسرده بوده اند، بیشتر این افراد از سنین کودکی و نوجوانی با این اختلال دست و پنجه نرم می کنند. برای تشخیص این اختلال وجود حداقل 2 سال خلق افسرده الزامی است، ابتدا این اختلال با شدت کم آغاز می شود و مداوم ادامه پیدا می کند.

در حدود 5 درصد از افراد جامعه به این اختلال دچار هستند. بیشتر اوقات این افراد علاوه بر افسردگی، اضطراب نیز دارند. افراد درجه یک این اشخاص نیز گاها از افسردگی اساسی و یا اختلال دوقطبی رنج می برند. این نوع افسردگی نسبت به افسردگی اساسی بیشتر ذهنی است، به این معنا که علامت فیزیکی خاصی ندارد مثل کاهش اشتها و … در حقیقت می توان گفت که این افراد از افسردگی خفیف تر ولی طولانی تری رنج می برند.

برای تشخیص این اختلال وجود اضطراب الزامی نیست ولی در اکثر مواقع این افراد افسردگی همراه با اضطراب را تجربه می کنند علایمی که در اکثر مواقع در این اشخاص دیده می شود عبارت است از: ناراحتی در اکثر ساعات، عدم لذت از زندگی، احساس بی کفایتی و همیشه نگران بون.

در 50 درصد این بیماران علایم این اختلال در آن ها در زیر 25 سال به طور آرامی شروع می شود، و به طور میانگین حدود 10 سال به طول می انجامد تا به روانشناس و یا روانپزشک مراجعه کنند. اما این اختلال اگر درمان نشود در اغلب موارد به طور مداوم فرد را درگیر می کند.

درمان افسردگی مزمن:

درمان افسردگی مزمن و یا اختلال دیس تایمی به طور کل روان درمانی و یا همراه با دارو درمانی می باشد، در این افراد انجا فعالیت های لذت بخش به طور مداوم توصیه میشود، علاوه بر آن ورزش کردن به طور مداوم نیز از دیگر راهکارهایی مفیدی است که در کنار روان درمانی به این افراد توصیه می شود زیرا باعث ترشح هورمون سروتونین می شود که خلق فرد را به طور کل بالا می برد.

در صورتی که علایم بالا را به طور کل ددر خود و یا اطرافیانتان مشاهده می کنید حتما برای درمان به یک روانشناس خوب مراجعه کنید.

موضوعات دیگری که احتمالا به خواندن آن ها نیز علاقه دارید:

آیا افسردگی درمان دارد؟

افسردگی چیست؟

تعریف افسردگی

بهبود خلاقیت

بهبود خلاقیت

بهبود خلاقیت گاها توسط جامعه، نوع انتخاب رشته و نوع خانواده هم حاصل می شود:

جامعه هایی که خلاقیت را آسان می سازند

 در جامعه هایی که انرژی فیزیکی و روانی زیاد وجود دارد، به احتمال بیشتر از جامعه هایی که تمام انرژی صرف ادامه حیات می شود، خلاقیت پیشرفت میکند. جامعه هایی که با اقتصاد تجاری به تغییر و نوآوری بها می دهند بیش از آنهایی که به سنت ها و حفظ وضع موجود پای بندند، باعث بهبود خلاقیت می شوند. در جامعه هایی که تهدیدهای بیرونی یا کشمکش های درونی وجود دارد، خلاقیت پرورش می یابد.

رشته هایی که باعث بهبود خلاقیت می شوند

 در رشته هایی که شاغلان آنها می توانند به منابع اقتصادی و پایگاهی جامعه دست یابند، احتمال پیش برد خلاقیت افزایش می یابد. جایی که رشته ها بیش از اندازه به داوری هایی براساس ارزش های دینی، سیاسی، یا اقتصادی وابسته اند، احتمال پیش برد خلاقیت کاهش می یابد. در جایی هم که رشته ای بسیار مستقل از سایر حیطه های جامعه است و پیوند محدودی با آنها دارد، خلاقیت شکوفا نمی شود. رشته های بیش از حد دیوانسالارکه سخت و محکم سازمان یافته اند، ابتکار را محدود می کنند. حیطه هایی که در قبول اندیشه های نو از معیارهای سهل گیرانه پیروی می کنند، حیطه را کم ارزش می سازند، و آنهایی هم که معیارهای خیلی سخت را به کار می گیرند، راه را بر خلاقیت می بندند.

سوالات روانشناسی خود را در منوی بالای صفحه (قسمت روانشناس خوب) می توانید مطرح کنید..

زندگی خانوادگی که بهبود خلاقیت را آسان می سازد

 افرادی که در خانواده هایی بزرگ شده اند که منابع و انرژی زیادی را در راه ارضای کنجکاوی و بهبود خلاقیت صرف میکنند ممکن است بیش از آنهایی که از خانواده هایی برآمده اند که در آنها علاقه به هر چیزی بجز ادامه حیات منع می شود خلاق بارآیند. وقتی که در خانواده یادگیری با ارزش شمرده می شود، خلاقیت پرورش می یابد. جایی که خانواده ها بتوانند کودک را از طریق مدرسه، مربیان یا مکان های سازمان یافته هنری و ورزشی، با حیطه و با رشته ای اشنا سازند، به احتمال زیاد خلاقیت کودکان رشد می کند.

زمانی که افراد در خانواده هایی که به حاشیه رانده شده اند بزرگ می شوند و می خواهند این وضعیت را درهم بشکنند. احتمال بروز خلاقیت بالا می رود. برخی شواهد حاصل از مطالعات موردی نشان می دهد که تنوع بخشیدن به تجربه ها و محدود کردن روش های سنتی جامعه پذیری، و تجارب چالش انگیزی که توان و نیروی قرد را برای برخورد با موانع و ناملایمات به مبارزه می طلبد، خلاقیت را شکوفا می سازند (سیماتشنه و ۲۰۰)۔

احتمالا این مطلب نیز برای شما جالب است: آیا نوع شخصیت خود را می دانید؟

ویژگی های شخصی که خلاقیت را آسان می سازند

صفات شخصی مستعد خلاقیت عبارتند از: استعداد یا قریحه خاص، انگیزش درونی برای سخت کار کردن در رشته ای که فرد استعدادش را دارد، مهارت های بخوبی پرورش یافته تفکر واگرا، پذیرا بودن به تجربه، انعطاف پذیری، و داشتن سرشت غیرسنتی. برای اینکه فرد بتواند مشارکت خلاق داشته باشد باید مقررات حیطه و عقاید رشته را درونی سازد و از برخی جنبه های آنها نا خشنود باشد وسپس به تنوعی از اندیشه های تازه برسد. در این مرحله، هسته خلاقیت، یعنی شناسایی اندیشه های خوب وتازه، توانایی پای بندی به آنها و کنارزدن اندیشه های کمتر سودمند، فراهم می گردد.

 

هویت جنسی چیست؟

هویت جنسی چیست؟

هویت جنسی چیست؟ این اصطلاح، برای بیان احساس مردانگی یا زنانگی فرد به کار می رود.

مفهوم هویت جنسی، بیان کننده آن است که فرد به طور معین و مشخص، خود را مرد یا زن بداند. هویت جنسی، بر اساس زیست شناسی افراد بنا می شود، از تجربیات اجتماعی متأثر است و برای اینکه ثبات و دوام پیدا کند، به گذشت زمان، نیاز دارد.

تقریبا هر کودکی تا سن ۲ تا ۳ سالگی، اعتقاد محکمی در مورد مؤنث یا مذکر بودن خود پیدا میکند و می تواند با قاطعیت بگوید: «من یک پسرم» یا «من یک دخترم»، ولی با این حال حتی اگر رشد جنسی او طبیعی هم باشد، حس نرینگی یا مادینگی فرد كامل نیست و باید تکامل یابد.

سوالات روانشناسی خود را در منوی بالای صفحه (قسمت روانشناس خوب) می توانید مطرح کنید..

به عقیده رابرت استولر، «هویت جنسی به طور ضمنی به معنای وجوه فیزیولوژیک رفتار مرتبط با نرینگی یا مادینگی است». او بین جنسیت اجتماعی و جنسیت بیولوژیک، تمایز قائل می شود. اغلب این دو با همدیگر متناسب و هماهنگ هستند، یعنی مردان، رفتار مردانه و زنان، رفتار زنانه از خود نشان می دهند؛ ولی ممکن است جنسیت و هویت جنسی با همدیگر در تعارض یا تضاد باشند.

هویت جنسی چیست؟ هویت جنسی، ناشی از سرمشق های بی شماری است که از اعضای خانواده، معلمان، دوستان، همکاران و پدیده های فرهنگی حاصل می شود. خصوصیات جسمانی ناشی از جنسیت بیولوژیک فرد – نظیر ظاهر و شکل بدن و ابعاد فیزیکی با سیستم ظریفی از محرک ها، از جمله پاداش و تنبيه و برچسب های جنسیتی والدین ارتباط دارد و از حاصل این ارتباط، هویت جنسی پدید می آید.

این مطلب نیز برای شما جالب است: اعتیاد جنسی چیست؟

بنابراین هویت جنسی در اثر عوامل زیر پدید می آید:

نگرشهای والدین و فرهنگ موجود در جامعه، دستگاه تناسلی خارجی کودک و عوامل ژنتیکی که از لحاظ فیزیولوژیکی تا هفته ششم زندگی جنینی فعال است. هرچند نفوذ عوامل خانوادگی، فرهنگی و بیولوژیک، ممکن است برقراری جنس نرینگی یا مادینگی را پیچیده کنند، افراد معمولا با جنسیت بیولوژیک خود، همانند سازی کرده و تقریبا حس مطمئنی از هویت خود پیدا می کنند، یعنی به هویت جنسی پایداری دست می یابند.

عوارض مصرف گل در طولانی مدت

عوارض مصرف گل در طولانی مدت

وقتی ماری جوانا مصرف می­کنید ممکن است چند اتفاق متفاوت برایتان بیفتد. علاوه بر تأثیر کوتاه مدت آنی ماده، استعمال آن می‌تواند تاثیرات بلندمدتی بر ذهن و جسم­تان بگذارد. که  این تأثیرات در افراد مختلف متفاوت هستند.در این مقاله به بررسی عوارض مصرف گل در طولانی مدت پرداخته ایم.

روش‌های مختلف مصرف ماده نیز می‌توانند در نحوه تاثیراتش بر شما نقش داشته باشد. کشیدن ماری جوانا (به صورت دود) یکی از سریعترین راههای مصرف آن است که باعث تولید تغییرات سریعی در مغز و بدنتان می‌گردد. برای درک خطرات احتمالی مارجوانا، باید ابتدا بدانید که وقتی آنرا می‌کشید چه اتفاقی در بدنتان روی می‌دهد.

تاثیرات کوتاه مدت کشیدن ماری جوانا

وقتی ماری جوانا را امتحان می‌کنید بر اساس عوامل متعدد، واکنشی که ممکن است داشته باشید بسیار متفاوت خواهد بود. برخی افراد می گویند وقتی ماری جوانا می‌کشند هیچ حس خاصی نمی­کنند. در برخی موارد دیگر افراد می گویند احساس آرامش و راحتی، و نشئگی و کیف می‌کنند.

تاثیرات کوتاه مدت آن بر بدن

تاثیرات مصرف ماری جوانا ممکن است قابل پیش بینی نباشند، به ویژه زمانی که با مواد مخدر دیگر ترکیب شود. ممکن است با مصرف مواد احساس آرامش کنید، اما برخی دیگر از مواردی که شاید انتظارش را نداشته باشید با مصرف ماری جوانا اتفاق بیفتند هم وجود دارند از جمله افزایش طپش قلب و برخی نشانگان ناخوشایند دیگر.

  • تسریع سرعت ضربان قلب
  • قرمزی چشم
  • خشکی دهان
  • از دست دادن تعادل
  • تورم پلک‌ها

تاثیرات کوتاه مدت آن بر ذهن

مثل هر ماده مخدر یا ماده دیگری که می‌تواند باعث ایجاد تغییر در ادراک، منطق و رفتار معمولی فرد شود، چندین خطر کوتاه مدت هم از مصرف ماری جوانا ناشی می‌شوند از اختلال در توانایی در رانندگی گرفته تا کاهش حافظه.

  • اضطراب و بدبینی
  • مشکل در تفکر
  • اختلال در حافظه
  • بی توجهی و عدم تمرکز
  • مشکلات یادگیری
  • مهارت‌های ضعیف رانندگی

برخی از کسانی که ماری جوانا مصرف می‌کنند می گویند یک مرتبه احساس اضطراب می‌کنند و دچار افکار بدبینانه (پارانویا) می‌شوند که به گفته موسسه ملی سوء مصرف مواد مخدر ممکن است علتش مصرف ماری جوانای قوی‌تر باشد.

پژوهش‌ها همچنین نشان می‌دهند که مصرف مرتب ماری جوانا با افزایش احتمال افسردگی، اضطراب و از دست دادن انگیزه یا  میل رابطه دارد. ممکن است با مصرف ماده احساس گیجی کنید که در این زمان علاقه خود را به فعالیت‌هایی که شاید قبلاً از آن‌ها لذت می‌برده‌اید از دست می‌دهید یا ممکن است توانایی درک آسان مفاهیم را از دست بدهید.

عوارض مصرف گل در طولانی مدت:

هر ماده مخدری که طولانی مدت مصرف شود می‌تواند بر سلامت شما تأثیر بگذارد. مشکلات فیزیکی متفاوتی نیز ممکن است برایتان پیش بیایند، از مشکلات ناباروری گرفته تا مشکلاتی در کارکرد کلی مغز.

  • افزایش احتمال بروز سرطان‌های ریه، سر، و گردن.
  • کاهش تعداد اسپرم‌ها در مردان
  • افزایش خطر عفونت‌ها به خصوص عفونت ریه
  • ناتوانایی در تغییر طبیعی توجه
  • ناتوانی در درک اطلاعات پیچیده
  • قاعدگی نامنظم در زنان
  • بی انگیزگی
  • یادآوری حافظه کوتاه مدت ضعیف
  • مشکلات تنفسی.

برخی مطالعات نشان می‌دهند تاثیری که ماری جوانا بر افراد می گذار ممکن است به سنی که در آن شخص شروع به کشیدن ماری جوانا کرده و مدت زمان مصرف آن نیز بستگی داشته باشد.

کشیدن ماری جوانا به صورت دود در مقایسه با بخور دادن آن

علاوه بر کشیدن و مصرف به صورت ماده خوردنی، ماری جوانا همچنین ممکن است با بخور روغن‌های داغ شده‌ای که از طریق نوعی سیگار الکترونیکی استنشاق می‌شوند نیز مصرف شود. اطلاعات اندکی در مورد تاثیرات منفی بخور محصولات مرتبط با تی.اچ.سی (THC) بر سلامت افراد وجود دارد، اما یک سری صدمات جدی که به ریه وارد می­شوند به بخور دادن این ماده نسبت داده شده‌اند. مرکز مبارزه با بیماری‌ها توصیه می‌کند که افراد نباید از هیچگونه محصولات بخوری حاوی تی.اچ.سی ، ماده شیمیایی روان گردان در ماری جوانا مصرف کنند.

علت تفاوت واکنش‌ها نسبت به علف چیست؟

بر اساس گزارش موسسه ملی سوء مصرف مواد مخدر، ماری جوانا با  توجه به شیمی بدن افراد و نوع علفی که مصرف می‌کنند می‌تواند روی هر فردی تأثیرات متفاوتی بگذارد. برخی افراد ممکن است علف مصرف کنند ولی هیچ واکنش منفی‌ای نداشته باشند در حالیکه برخی دیگر ممکن است آنرا مصرف کنند و بواسطه آن تجربه از خود بی خود شوند.

بیشتر بخوانید: روانشناس خوب در تهران

عوامل تاثیرگذار بر نحوه پاسخ شما زمانی که علف مصرف می‌کنید عبارتند از:

  • قدرت ماری جوانا (میزان عنصر (جزء) فعال تی اچ سی): مطالعات نشان داده­اند ماری جوانایی که امروزه وجود دارد از لحاظ قدرتش (توانش) در مقایسه با آن­چیزی که به طور کلی در دهه 1960 وجود داشت، زمانی که مصرف مواد در ایالات متحده بسیار رایج و شایع شده بود، بسیار متفاوت است. محققان می گویند، گونه‌های امروزی این گیاه حاوی مقدار بسیار بیشتری از عناصر فعال در ماری جوانا هستند: تتراهیدروکانابینول یا تی.اچ.سی. این باعث می‌شود که علف‌های امروزی خیلی پرقدرت‌تر از علفی باشد که توسط بچه‌های نسل ووداستاک هیپی‌ها یا گل مصرف می­شدند.
  • تجربه قبلی مصرف مواد: اگر به طور مرتب ماری جوانا مصرف کرده باشید، این بدان معناست که میزان تحمل مواد شما افزایش یافته است. یعنی برای اینکه ماده مخدر همان تاثیراتی که در ابتدا احساس می‌کردید را برایتان داشته باشید باید میزان بیشتری مواد مصرف کنند.
  • نحوه مصرف آن (کشیدن به صورت دود در مقابل بلعیدن): کشیدن ماری جوانا به صورت دود باعث ایجاد تاثیرات سریعی می‌شود زیرا ماده به سرعت بر مغز تأثیر می‌گذارد. ماری جوانا وقتی بلعیده می‌شود مدت زمان بیشتری طول می‌کشد که تاثیرش را بگذارد.
  • اینکه آیا الکل یا سایر مواد هم همزمان با آن مصرف می‌شوند یا نه: مصرف هم زمان مواد دیگر هم می‌تواند بر نحوه تاثیرات ماری جوانا بر ذهن و جسم تأثیر بگذارد. چنین موادی می‌توانند با هم برهمکنش داشته و تاثیرمتقابلی بر هم بگذارند تا باعث افزایش تاثیرات نامطلوب هر دو مواد شوند.
  • بیولوژی بدنتان (ترکیب ژنتیکی): ژنتیک و همچنین سایر عوامل بیولوژیکی هم می‌توانند بر نحوه پاسخ شخص به یک ماده یا متابولیز آن تأثیر بگذارند. سن، سطوح آب (هیدارسیون)، جرم بدن، متابولیسم، جنسیت، و تعداد دفعات مصرف هم می‌توانند نقش داشته باشند. به عنوان مثال، زنان اغلب متابولیسم تی.اچ.سی را با سرعت کمتری نسبت به مردان انجام می‌دهند، که همین ممکن است بر نحوه تأثیر مواد بر آن‌ها تأثیر بگذارد.

تاثیرات ماری جوانای خوردنی

با قانونی شدن مصرف تفریحی ماری جوانا در بیشتر ایالت‌های آمریکا، محصولات خوردنی بیشتری که حاوی ماری جوانا هستند وارد بازار شدند. وقتی مارجوانا بلعیده می‌شود کندتر توسط بدن جذب می‌شود و تاثیراتش ممکن است طولانی‌تر و شدیدتر باشند.

بخش‌های اورژانس بیمارستان افزایش موارد شامل واکنش‌های منفی نسبت به ماری جوانا را گزارش کرده‌اند و بسیاری از آن موارد را می‌توان به محصولات خوردنی ماری جوانا نسبت داد.

عوارض مصرف گل در طولانی مدت

شماره تماس 22797836
close-link