مقالات

مقالات روانشناسی

مقالات روانشناسی به شما کمک می کند تا در مورد اطلاعات به روز روانشناسی اطلاع پیدا کنید؛ البته نکته مهمی که باید در مقالات روانشناسی به آن توجه کرد منابع آن و نویسندگان است.
به طور مثال اگر به دنبال یک مقاله در مورد روانشناس خوب در تهران هستید:
در ابتدا به نویسنده این مطلب توجه کنید، چه فردی این مطلب را نوشته است؟ در چه سایتی این مطلب منتشر شده است؟

مهم این است که مطلبی که مطالعه می کنید منبع کاملا علمی و درستی داشته باشد، با توجه به اینکه در حال حاضر هر فردی می تواند در داخل شبکه اینترنتی مقاله ای بگذارد، نکته مهم برای تشخیص اینکه این مقاله علمی است به طور مثال می تواند این باشد که در مجله معتبر نوشته شده باشد یا فردی با تحصیلات بالا در آن رشته آن را نوشته باشد.

ترس و اضطراب

ترس و اضطراب

5 اختلال وجود دارد که ترس و اضطراب در آن‌ها عملاً توسط فرد احساس می‌شود و این اختلال‌ها به دو طبقه تقسیم می‌شوند: اختلال‌های ترس و اختلال‌های اضطرابی. ترس از این نظر با اضطراب فرق دارد که ویژگی آن نگرانی از یک موضوع خاص و خطرناک است. فوبی‌ها و اختلال‌های استرس پس از سانحه اختلال‌های ترس را تشکیل می‌دهند. در این اختلال‌ها یک موضوع مشخص موجب اضطراب می‌شود در اختلال‌های فوبیک فرد از موضوعی می‌ترسد مثل گربه ها که با واقعیت خطری که آن موضوع را آشکار می سازد هیچ تناسبی ندارد.

اختلال استرس پس از سانحه

در اختلال های استرس پس از سانحه بعد از اینکه فرد با رویدادی مواجه می‌شود که او را به مرگ یا آسیب جدی روبه رو کرده است دچار اضطراب و بی حسی می شود و بارها آن رویداد را در ذهن خود مرور می‌کند. برای مثال دانشجویی که در خوابگاه خود مورد تجاوز جنسی قرار گرفته است امکان دارد بعد از این، آسیب را بارها در حافظه خود مرور کند، نسبت به دنیای اطرافش بی حس شود، از مردها دوری جوید و هر وقت که با یک مرد تنهاست دچار اضطراب شدید شود.

سوالات روانشناسی خود را در منوی بالای صفحه (قسمت روانشناس خوب) می توانید مطرح کنید..

اختلال های اضطرابی

اختلال وحشت زدگی، فوبی مکانهای باز و اختلال اضطراب فراگیر اختلال های اضطرابی هستند. در این اختلال‌ها موضوع خاصی فرد را تهدید نمی‌کند ولی با این حال او احساس می کند که بسیار مضطرب است و در اختلال وحشت‌زدگی فرد ناگهان و به کرات دچار حملات کوتاه اضطراب و وحشت شدید می‌شود.

احتمالا این مطلب نیز برای شما جالب است: آیا داشتن اضطراب فایده ای هم دارد؟

در فوبی مکان ها باز فرد می ترسد به مکان‌های عمومی برود زیرا از آن می ترسد که دچار حمله وحشت زدگی شود و هیچ کس به کمک او نیاید. از طرف دیگر در اختلال اضطراب فراگیر فرد دچار اضطراب و نگرانی می شود که می تواند کم و بیش ماه‌ها ادامه داشته باشد آنچه در تمام این اختلال‌ها مشترک است شکل بسیار اغراق آمیزی از ترس طبیعی و انطباق ای است که هر یک از ما در موقعیت های متعدد آن را احساس می‌کنیم.

آیا پرهیز از اضطراب باعث تشدید آن می گردد؟

پرهیز از اضطراب

پرهیز از اضطراب: اجتناب اساس و پایه ی تمام اختلالات اضطرابی است. هیچ کس دوست ندارد مضطرب شود. مردم معمولا با حذف چیزهایی که آنها را مضطرب می کند به اضطرابشان واکنش نشان می دهند. به نظر با عقل جور در می آید، نه؟ خوب، تا حدی بله و تا حدی خیر، پرهیز از اضطراب باعث کاهش آن می شود مشکل در آنجاست که این آسودگی موقت باعث افزایش تمایل فرد برای دوری از موقعیت های اضطراب آور می شود و به علاوه بر آن، دامنه ی وقایع اضطراب آور را نیز گسترش می دهد.

به مثال زیر توجه کنید:

سارا از رفتن به مهمانی و خصوصا جشنهای عروسی خوشش نمی آید. او همیشه نگران است که در این قبیل مجالس نتواند با دیگران خوب حرف بزند و لباسی به فراخوان مجالس بپوشد. سارا قبلا پی برده بود که پرهیز از این محافل سوده اش می گذارد. در نتیجه، بی درنگ و به بهانه های مختلف دعوت دیگران را رد می کرد و هر بار که از حضور در یکی از چنان محافلی نجات می یافت، نفس عمیقی از سر آسودگی می کشید. احساس آسودگی ای که به سارا دست میداد او را بیشتر ترغیب می کرد که از موقعیتهای اجتماعی دوری کند و در نتیجه از حضور در محافل خصوصی تر مانند شب نشینی های خانوادگی یا گردهمایی های همکاران خود نیز پرهیز می کرد.

هر بار که از چنین محافلی دوری می کرده اضطرب اش تا حدی تسکین می یافت. در نهایت، سارا متوجه شد که بسیار منزوی شده و تقریبا در هر موقعیتی که مردم اطراف اش باشند دچار اضطراب می گردد. حالا کارش به جایی رسیده که از صحبت کردن در محیط کار نیز دچار تنش می شود. تا آنجا که ممکن است از تماس تلفنی خودداری می کند و به اتاق مخصوص استراحت کارمندان نمی رود. اضطرابی که در ابتدا مهارشدنی بود حالا کل زندگی اش را تحت تأثیر قرار داده است پرهیز از اضطراب این گونه عمل می کند. در صورت مشکل در این حیطه می توانید از یک روانشناس کمک بگیرید.

پرهیز از اضطراب باعث تشدید آن میشود و غیرقابل مهارش می سازد.

همه ی ما از بعضی عناصر محیطی دوری می کنیم. شما ممکن است از نزدیک شدن به مار اجتناب کنید، اما این مسئلهی خیلی مهمی نیست چرا که به آسانی می توان از این جانور دوری گزید. ممکن است از موقعیت اجتماعی خاصی نیز دوری کنید که شما را مضطرب می سازد. مادامی که خودتان را مجبور می کنید حداقل در برخی محافل و موقعیت های اجتماعی حاضر شوید به احتمال زیاد اضطرابتان بیشتر نخواهد شد.

روانشناس متخصص پانیک

روانشناس متخصص پانیک

برای تعیین وقت و هماهنگی برای مشاوره با خانم دکتر مژگان ناقل با شماره 22797836  می توانید تماس بگیرید.

روانشناس متخصص پانیک

دکتر مژگان ناقل:

روان شناس و درمانگر متخصص در زمینه های زوج، فردی(افسردگی، اضطراب ) و روابط

  • دکتری  تخصصی روانشناسی، رتبه 84 کنکور سراسری کشوری
  • کارشناسی ارشد روانشناسی از دانشگاه علامه طباطبایی
  • عضویت سازمان نظام روانشناسی
  • عضویت انجمن روانشناسی ایران
  •  مسئول فنی و روانشناسی موسسه پیام آوران همیاری
  •  کارشناس و مسئول واحد سالمت روان شبکه بهداشت و درمان شهرستان قدس
  • روانشناس
    کلینیک درمان اعتیاد مهر نهاد
  •  روان شناس داوطلب در جمعیت خیریه امام علی
  •  مشاور ارشد رشته ی روان شناسی
    موسسه اموزش عالی ماهان
  • مشاوره تخصصی، کنکور ارشد
    موسسه اموزش عالی ماهان

برای دیدن رزومه کامل دکتر مژگان ناقل لطفا کلیک کنید.(رزومه دکتر ناقل)

پانیک شدیدترین حالت اضطراب است و فردی که دچار پانیک می شود ممکن است احساس وحشت، گیجی یا رفتار غیر منطقی داشته باشد و غالباً در نتیجه یک تهدید قابل درک به عنوان مثال یک فاجعه طبیعی یا احتمال سقوط هواپیما بروز می کند. اختلال پانیک وضعیتی است که با ترس از تجربه حمله پانیک به خصوص در مکان های عمومی مشخص می شود. برای درمان این بیماری حتما باید با یک روانشناس متخصص پانیک صحبت کرد.

  • تمرین‌های تنفسی
  • حساسیت زدایی
  • آرامسازی تدریجی عضلات
  • تجسم بصری

اگر حملات پانیک را تجربه می‌کنید، باید به دنبال دریافت کمک‌های تخصصی باشید. هرچقدر که زودتر درمان شوید، بیشتر احتمال دارد بتوانید کمی تسکین بیابید و مدیریت حملات پانیک تان را شروع کنید.

اختلال هراس

گرچه برای برخی افراد حمله پانیک ممکن است اتفاقی نادر باشد، اما بین 2 تا 3% افراد ممکن است به تدریج مبتلا به اختلال هراس شوند.

اختلال هراس چیست؟

اختلال هراس نوعی اختلال اضطرابی است که می‌تواند توسط روانپزشک یا پزشک مراقبت‌های اصلی‌تان تشخیص داده شود.  براساس راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی ویرایش پنجم، شخص باید به صورت منظم حملات پانیک پیش بینی نشده‌ای را تجربه کند تا بتوان او را مبتلا به اختلال پانیک تشخیص گذاری نمود.

دست کم بعد از یکی از این حمله‌های پانیک باید یک دوره یکماهه وجود داشته باشد که در طول آن فرد ترس شدید و رفتارهای اجتنابی در رابطه با حملات پانیک بعدی را تجربه کند.

در حقیقت به طور کامل تر می توان گفت:

اختلال هراس چیست؟

راهنمای تشخیصی آماری اختلالات روانی نسخه پنجم دو نوع متفاوت و جداگانه از حملات پانیک را ذکر می‌کند: حملات پانیک پیش بینی شده و حملات پانیک پیش بینی نشده.

  • حملات پانیک پیش بینی شده زمانی پیش بینی می‌شوند که شخص در معرض نشانه‌هایی خاص یا عوامل محرک پانیک خاصی قرار می‌گیرد. به عنوان مثال، کسیکه از فضاهای بسته می‌ترسد (ترس از فضای تنگ و محصور) ممکن است پیش بینی شود که در محیط‌های شلوغ دچار حملات پانیک شود.
  • حملات پانیک پیش بینی نشده با هیچ نشانه یا عامل آگاهانه یا مشخصی همراه نبوده و می‌توانند بدون هیچ هشداری روی بدهند.

اختلال هراس معمولاً در اواخر دوران نوجوانی یا اوایل بزرگسالی آغاز می‌شود. گرچه اختلال هراس اغلب بین سنین 21 تا 35 سالگی شروع می‌شود، اما بازهم احتمال دارد این مشکل در دوران کودکی یا اواخر بزرگسالی هم روی بدهد.

یک روانشناس متخصص پانیک عنوان می کند که اختلال پانیک در زنان بیش از مردان اتفاق می افتد. در مطالعه‌ای مبتنی بر داده‌های این نظرسنجی مشاهده شد که تشخیص اختلال پانیک در طول عمر در پاسخ دهندگان زن نسبت به مردان 2.5 برابر رایج‌تر بود.

پیشگیری

تکنیک‌های توضیح داده شده یک روانشناس متخصص پانیک که می‌توانید برای توقف حمله پانیک وقتی شروع می‌شود به کار ببرید:

  • تنفس عمیق: ثابت شده که تمرین‌های تنفسی می‌توانند به مدیریت حملات پانیک کمک کنند. سعی کنید با تمرکز بر هر نفس، آرام و عمیق نفس بکشید.
  • بدنتان را ریلکس کنید: یک روانشناس متخصص پانیک عنوان می کند که اینکه اجازه بدهید تنش و فشار از کل بدنتان بیرون برود واقعاً می‌تواند به شما کمک کند تا در طول حمله پانیک آرام بمانید. در ذهنتان به هر منطقه از بدنتان توجه کنید، بصورت آگاهانه و عمدی هر بخش از بدنتان را تا آن جایی که می‌توانید به صورت پشت سر هم ریلکس و آرام کنید.

یک نقطه آرامش بخش برای خودتان پیدا کنید: صداها و صحنه‌ها می‌توانند باعث تشدید حمله پانیک شوند. در صورت امکان، سعی کنید مکان آرامش بخشی را پیدا کنید که در آنجا بتوانید بر تنفس و سایر راهبردهای مقابله‌ای تمرکز کنید.

یادتان باشد که این حالت می‌گذرد: در طول حمله پانیک، خوب است بیاد بیاورید که این احساسات می‌گذرند، با این حال ممکن است این حالت در آن لحظه ترسناک به نظر برسند. سعی کنید بپذیرید که این یک دوره کوتاه و مختصر اضطراب است و خیلی زود تمام خواهد شد

تشخیص توسط روانشناس متخصص پانیک

اینطور نیست که هرکسی که دچار حملات پانیک می‌شود مبتلا به اختلال هراس باشد. برای اینکه فردی مبتلا به اختلال پانیک تشخیص گذاری شود باید حملات پانیک خودجوشی را بدون هیچگونه عامل محرک مشخصی تجربه کند.

به علاوه، بعد از یک حمله پانیک دست کم تا یک ماه یا بیشتر فرد از این موضوع می‌ترسد که حملات بیشتری را تجربه کند و این باعث تغییر رفتارشان می‌شود، که اغلب شامل اجتناب از موقعیت‌هایی است که ممکن است موجب یک حمله شوند.

لازم به ذکر است که تشخیص اختلال هراس باید سایر علل احتمالی برای حمله پانیک را رد کند (یا رخدادی که چنین حسی بدهد) مثلاً:

  • این حملات نباید بخاطر تاثیرات فیزیولوژیکی مستقیم یک ماده باشند (مانند مصر مواد یا یک دارو) یا یک مشکل پزشکی کلی.
  • حملات را نباید بتوان با اختلال روانی دیگر توجیه کرد. این اختلالات ممکن است شامل یک فوبیا باشند، اختلال وسواس-اجباری، اختلال استرس پس از ضربه، یا اختلال اضطراب جدایی.

علل اختلال هراس

مانند بسیاری از مشکلات سلامت روان، دلیل اصلی اختلال هراس به طور کامل شناخته نشده است. تصور می‌شود که اختلال پانیک احتمالاً به دلیل ترکیبی از عوامل روی می‌دهد:

سن: اختلال پانیک معمولاً بین سنین 21 تا 35 سالگی ایجاد می‌شود.

جنسیت: بر اساس گفته موسسه ملی بهداشت روان، زنان دوبرابر مردان در خطر اختلال پانیک هستند.

ژنتیک: اگر یکی از اعضای نزدیک در خانواده‌تان دچار اختلال پانیک باشد، بیشتر احتمال دارد که شما هم دچار این حمله شوید. با این حال، در حدود نیمی از افراد مبتلا به اختلال پانیک بستگان نزدیکی که مبتلا به این مشکل باشند ندارند.

تروما (ضربه): تجربه کردن یک اتفاق تروماتیک یا ضربه زننده مانند قربانی آزار فیزیکی یا جنسی  شدن، می‌تواند باعث افزایش احتمال اختلال پانیک هم بشود.

مراحل گذار زندگی: پشت سرگذاشتن مراحل گذار یا اتفاقات سخت زندگی، از جمله مرگ عزیزان، طلاق، بچه دار شدن یا از دست دادن شغل نیز ممکن است باعث افزایش ریسک ابتلا شوند.

رفتارهای اجتنابی

بر اساس راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی ویرایش پنجم، حملات پانیک می‌توانند پیش بینی شده یا پیش بینی­نشده باشند. برخی افراد می‌توانند عوامل محرکی که منجر به حملات پانیک می‌شوند را تشخیص دهند.

این عوامل ممکن است شامل رانندگی، رفتن به مکان‌های عمومی، صحبت در جمع، رفتن به باشگاه، شنیدن صداهای بلندی مثل آتش بازی یا احتراق پشت خودرو، و خیلی عوامل دیگر باشند. گر چه اجتناب از عوامل محرک می‌تواند باعث کاهش وقوع حملات پانیک شود، اما رفتارهای اجتنابی می‌توانند منجر به محدودیت‌هایی در زندگی و روابط نیز بشوند، که با احساس هراس همراهند.

این عوامل ممکن است شامل رانندگی، رفتن به مکان‌های عمومی، صحبت در جمع، رفتن به باشگاه، شنیدن صداهای بلندی مثل آتش بازی یا احتراق پشت خودرو، و خیلی عوامل دیگر باشند. گرچه اجتناب از عوامل محرک می‌تواند باعث کاهش وقوع حملات پانیک شود، اما رفتارهای اجتنابی می‌توانند منجر به محدودیت‌هایی در زندگی و روابط نیز بشوند، که با احساس هراس همراهند.

برون هراسی

تجربه کردن برون هراسی در مکان‌های عمومی یا حین رانندگی منجر به افزایش احتمال ایجاد برون هراسی در فرد می‌شود. برون هراسی یک ترس شدید و اجتناب از قرار گرفتن در موقعیتی که اگر فرد دچار حمله پانیک شود ممکن است در آن فرار برایش سخت باشد، است.

برای افرادی که دچار حملات پانیک هستند، این امر بخاطر ترس از تجربه کردن یک حمله دیگر در مکان‌های عمومی است. برون هراسی می‌تواند منجر به ناتوانی کارکرد شده و روابط، کار، زندگی اجتماعی، تفریح و خیلی چیزهای دیگر را محدود کند.

بستری در بیمارستان و هزینه‌های پزشکی

مطالعه‌ای که در سال 1996 انجام شد نشان داد افرادی که دارای حملات پانیک هستند یا اختلال هراس دارند میزان استفاده‌شان از خدمات پزشکی و درمانی بیشتر است در عین حال که هزینه‌های پزشکی‌شان هم بیشتر هستند.

به عنوان مثال، تجربه کردن درد قفسه سینه ممکن است منجر به این شود که تصور کنید دارید دچار حمله قلبی شده­اید که این می‌تواند منجر به بستری در بیمارستان شود.

این استفاده زیاد از خدمات پزشکی می‌تواند به مرور زمان هم برای بیمار و هم سیستم پزشکی پرهزینه باشد. با این حال، برای بروزرسانی این موضوع که آیا این مورد هنوز هم در مورد افرادی که امروزه حملات پانیک دارند صادق است یا نه به مطالعات جمعیت شناختی بیشتری نیاز هست.

مشکلات قلبی

افراد دارای اختلال هراس میزان مشکلات قلبی‌شان بیشتر از بقیه است، از جمله افزایش فشار خون و کاردیومیوپاتی. تحقیقات در مورد علت این مشکل هنوز قطعی نیستند، چون شاید افرادی که از قبل مبتلا به مشکلات قلبی بوده‌اند بیشتر احتمال داشته باشد که پانیک را در نتیجه بیماری‌شان تجربه کنند.

با این وجود، این یک دلیل برای اهمیت پیگیری درمان برای اختلال هراس یا حملات پانیک مستمر است.

کی باید به سراغ روانشناس بروید

اگر حمله پانیکی را تجربه کرده‌اید، و بخصوص اگر از یک حمله پانیک دیگر ترس و دلهره دارید و رفتارتان برای اجتتاب از حمله بعدی تغییر کرده، شاید بهتر باشد که با یک روانشناس متخصص پانیک صحبت کنید. روانشناستان ممکن است شما را به یک روانپزشک برای دارو در صورت لزوم ارجاع دهد.

حملات پانیک نشانگان انواعی از اختلالات اضطراب هستند، مانند اختلال هراس، اختلال استرس پس از ضربه، اختلال مرتبط با فوبیا، اختلال اضطراب اجتماعی و غیره. برای اینکه بتوانید موثرترین درمان برای خود را جستجو کنید، باید حتماً تشخیص درست را دریافت کنید.

روانشناس متخصص پانیک با شما در مورد گزینه‌های درمانی‌تان صحبت خواهد کرد و کمک می‌کند تا احتمال مشکلات دیگری که به شما مربوط نمی‌شوند را حذف کنید.

درک حملات پانیک

حمله پانیک به طور ناگهانی بروز می کند و معمولاً فقط مدت کوتاهی (5 تا 30 دقیقه) دوام می آورند و ممکن است فقط یک بار در طول زندگی یا به دفعات چندین بار در روز رخ دهند. حملات غالباً محرک واضحی هستند (به عنوان مثال یک رویداد، مکان، شخص یا حافظه ترسناک) اما ممکن است بی دلیل نیز به نظر برسد اگرچه بیشتر درمانگران معتقدند حملات پانیک به طور کلی توضیحی دارد که می توان به کمک روانشناس متخصص پانیک آن را کشف کرد.

درک حملات پانیک

روانشناس خوب در تهران

علت ایجاد حملات پانیک روشن نیست اما اعتقاد بر این است که برخی افراد ممکن است زمینه ژنتیکی ابتلا به وحشت را داشته باشند و برخی عوامل استرس زا در زندگی نیز می توانند با ایجاد این مشکل در ایجاد آن سهیم باشند. همچنین می تواند به دلیل شرایط پزشکی مانند افتادگی دریچه میترال، پرکاری تیروئی ، افت قند خون یا ترک دارو ایجاد شود. استفاده از محرک هایی مانند آمفتامین، کوکائین و کافئین نیز می تواند منجر به بروز حملات پانیک در برخی از افراد شود.

پانیک که اغلب ترسناک و ناراحت کننده است می تواند ترس و ناراحتی ناگهانی و شدید ایجاد کند و همچنین از نظر جسمی شدید و طاقت فرسا باشد. حملات پانیک معمولاً شامل برخی از احساسات و تجربیات زیر است:

لرزیدن
تنگی نفس و احساس خفگی
تپش قلب و درد قفسه سینه
حالت تهوع، سرگیجه و غش کردن
بی حسی در اندام ها
افکار ترسناک به ویژه در مورد مرگ
بی قراری شدید
قدم زدن
تنش در عضلات
احساس جدا شدن از بدن

به طور کامل تری می توان گفت:

نشانگان حمله پانیک  شامل نشانگان مکرر است که:

برای اینکه بتوان دوره‌ای را تحت عنوان حمله پانیک طبقه بندی کرد، شخص باید ظرف چند دقیقه به اوج نشانگانی‌اش برسد. و باید حداقل چهار نشانگان زیر را نیز تجربه کند.

لرزش یا تکان‌های شدید

لرزش، تکان‌های شدید، و رعشه‌ها نشانگان اصلی بسیاری از اختلالات اضطراب هستند و همچنین نشانگانی که می‌توانند در طول حمله پانیک روی بدهند.

یک روانشناس متخصص پانیک اشاره می کند که در طول حمله پانیک ممکن است ابتدا حس کنید دستان یا انگشتانتان شروع به لرزیدن می‌کنند و نگه داشتن اشیاء کوچکی مثل خودکار، قاشق چنگال یا گوشی هم برایتان سخت شود. بعد ممکن است این لرزش افزایش یافته و به لرزش کل بدنتان تبدیل شود و باعث شود که ایستادن برایتان سخت شود.

این باور وجود دارد که لرزشی که در طول حمله پانیک روی می‌دهد واکنش شدید سیستم اعصاب سمپاتیک است، یا به عبارتی بخشی از پاسخ ستیز یا گریز. به محض اینکه عضلات برای شروع گریز یا دور شدن و فرار از موقعیت محرک منقبض و سفت شوند، فرد نوعی تیرکشیدن یا رعشه را تجربه می‌کند.

بی حسی و مورمورشدگی

یک روانشناس متخصص پانیک اشاره می کند که پارستزیاس یا احساس مورمورشدگی شدید در طول حمله پانیک روی می‌دهد. احتمال اینکه شما این حالت را به صورت بی حسی، یا سوزن سوزن شدگی در برخی مناطق خاص هم احساس کنید زیاد است، مانند لبها، صورت، انگشتان، بازوها، پاها و ران‌هایتان.

مورمورشدگی هم یک نشانه دیگر پانیک است که بخاطر محاسبه غلط پاسخ تکاملی گریز یا ستیز روی می‌دهد. در طول این پاسخ، خون به شدت به سمت اندام‌های مهمی مانند قلب، ریه‌ها و اندام‌های مرکزی حرکت می­کند. این اتفاق می‌تواند باعث شود که خون به بخش‌های نه چندان مهم بدن در برخی مناطق انتهایی و دور بدنتان نرسد و بعد شما در همان قسمت ها احساس مورمور شدن کنید. ممکن است تغییرات متابولیکی دیگر هم باشند که به عنوان بخشی از حملات پانیک اتفاق بیفتند که به این نشانگان کمک کنند.

احساس لرز و سردی یا گر گرفتن

خیلی‌ها هم می­گویند در طول حمله پانیکشان حس­های حرارتی را نیز تجربه می‌کنند، از جمله لرز و سرما یا گرگرفتگی. سازوکارهای فیزیولوژیکی­ای که دلیل این اتفاق هستند به طور کلی شناخته شده نیستند، هرچند یک نظریه در این باره می­گوید که این اتفاق حاصل پاسخ گریز یا ستیز است.

گرچه در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی ویرایش پنجم یا DSM-5، گرگرفتگی‌ها به عنوان نشانگان حمله پانیک اضافه شده‌اند، اما تحقیقات نشان می‌دهند که گاهی اوقات پانیک می‌تواند در واقع پاسخی به یک گرگرفتگی باشد.

این موضوع شاید در مورد افرادی که یائسه هستند رخ بدهد، وقتی گرگرفتگی اغلب حاصل قطع هورمون‌ها باشد. تجربه یک گرگرفتگی ناگهانی باعث احساس ناراحتی و وحشت می‌شود، و در واقع ممکن است خود این گرگرفتگی می­تواند باعث ایجاد حمله پانیک شود.

تعرق

یک روانشناس متخصص پانیک اشاره می کند که تعرق یکی از نمودهای جسمانی حملات پانیک است. سرد و خیس شدن کف دستها، همراه با تعرق زیر بغل، کمر، یا شقیقه‌ها نشانه‌های معمول حملات پانیک و بسیاری از اختلالات اضطراب هستند. گاهی اوقات تشخیص حمله پانیک در اشخاص دیگر سخت است، زیرا بسیاری از این نشانه‌ها از درون تجربه و احساس می‌شوند. با این حال، اگر دیدید کودک، نوجوان، یا فرد بزرگسالی بیش از حد عرق می‌کند، خواه روی پیشانی‌اش باشد یا روی پیراهنش، در صورتیکه هیچ علت محیطی یا جسمانی مشخصی برای توضیح آن وجود نداشته باشد، احتمال دارد که فرد دچار حمله پانیک شده باشد.

تهوع در پانیک

تهوع یکی دیگر از نشانه‌های رایج حمله پانیک است. در موارد نادر، تهوع ممکن است منجر به استفراغ شود هرچند این مورد زیاد رایج نیست. این احساس تهوع ممکن است نشئت گرفته از احساس دلشوره ای باشد که اغلب افرادی که دچار اضطراب هستند آنرا توصیف می‌کنند. این اتفاق در واقع بخاطر پاسخ ستیز یا گریز روی می­دهد وقتی بدن آدرنالین بیش از حدی را تولید می‌کند که می‌تواند باعث شود شما حالتان بد شده و احساس تهوع کنید.

تپش قلب

تپش قلب و ضربان شدید قلب یا ضربان غیرعادی قلب نشانه‌های دیگر حمله پانیک هستند. این احساس که انگار قلبتان می‌خواهد از سینه بیرون بزند یا احساس طپش قلب غیرعادی، می‌تواند تجربه‌ای ترسناک باشد که ممکن است باعث تشدید حمله پانیک­تان شود.

مثل تقریباً همه نشانه‌های حمله پانیک، ضربان نامنظم قلب به پاسخ گریز یا ستیز مربوط می‌شود. وقتی بدنتان شروع به تلمبه کردن خون به اندام‌های مهم و گروههای عضلانی بزرگ برای کمک به فرار و گریزتان می‌کند، قلب شما شدیدتر می زند.

تنگی نفس 

راهنمای تشخیصی آماری اختلالات روانی ویرایش پنجم تنگی نفس یا احساس خفنگی یا نفس تنگی را جزو نشانه‌های حمله پانیک ذکر می‌کند. این نشانه‌های تنفسی همچنین می‌توانند به صورت ژرف دمی هم بروز کنند.

کشیدن نفس‌های عمیق از ته دیافراگم می‌تواند به بدن شما و تنظیم دوباره تنفستان کمک کند. یک مزیتش این است که تنفس عمیق همچنین باعث فعالسازی سیستم اعصاب سمپاتیک می‌شود، پاسخ ستیز و گریز بدن را آرام می‌سازد و احساس اضطراب را کاهش می‌دهد.

سرگیجه

سرگیجه یکی از نشانه‌های رایج حملات پانیک است که باید از آن آگاه باشید. در برخی موارد، این حالت می‌تواند بعد از نفس‌های کوتاه و تنگی نفس روی بدهد (که بر شیمی بدنتان تأثیر می‌گذارد).

اگر سرگیجه ناگهانی و شدید را تجربه می‌کنید، باید حتماً جای امنی برای نشستن پیدا کنید. حمله پانیک به خودی خود خطرناک نیست، ولی احتمال غش کردن و صدمه دیدن بعد از سرگیجه زیاد است.

اگر از کودکی مراقبت می‌کنید که بخاطر حمله پانیک احساس سرگیجه و منگی می‌کند، او را بنشانید و سرشان را بین ران‌هایش قرار دهید. اگر احساس غش می‌کند، خواباندن او و  بالا بردن پاهایش می‌تواند به تنظیم فشار خونش و کاهش احساس غش کمک کند. همین مراحل می‌توانند به افرادی که این نشانه‌ها را تجربه می‌کنند از همه گروههای سنی کمک کنند.

حمله پانیک به چه صورت است؟

حمله پانیک می‌تواند تجربه ترسناکی باشد. در یک لحظه افراد احساس بدی پیدا کرده و توانایی کنترل خود را به طور کامل از دست می‌دهند. افراد برای توصیف حملات پانیک شان از کلمات و عبارت‌هایی اینچنینی استفاده می‌کنند: حس خردن شدن، تپش، حس مرگ، پرت شدن حواس، و کمبود هوا.

حتی اگر حمله پانیک در کل فقط چند دقیقه طول بکشید، اما می‌تواند تأثیر ماندگاری از خود برجا بگذارد. خیلی از افراد حملات پانیکشان به حدی تشدید می‌شود که رویه‌های معمول زندگی‌شان به هم می‌خورد یا برای اجتناب از اینکه بازهم شاهد یک حمله دیگر باشند به خیلی جاها نمی‌روند یا با برخی افراد روبرو نمی‌شوند.

نشانه‌های حمله پانیک دیگری هم هستند که برای اینکه بتوان دوره­ای را به عنوان حمله پانیک طبقه بندی کرد جزء چهار نشانگان لازم محسوب می­شوند. این نشانگان عبارتند از:

  • ترس از دست دادن کنترل
  • از دست دادن قوه ادارک یا مسخ شخصیت
  • درد قفسه سینه
  • ترس از مردن

ترس از از دست دادن کنترل

کسیکه حمله پانیک دارد ممکن است از اینکه کنترلش را از دست بدهد یا دیوانه شدن بترسد. حمله پانیک به عنوان یک دوره هراس مشخص و زمان مند تعریف می‌شود که در طول آن مدت ممکن است شما  کنترل جسم و احساساتتان را از دست بدهید.

یادآوری این موضوع می‌تواند به شما کمک کند که بیشتر حملات پانیک فقط چند دقیقه طول می‌کشند، و وقتی از آن عبور کردید دوباره تسلط و کنترلتان به شما بر می‌گردد.

در مطالعه مبتنی بر نظرسنجی که در سال 2012 انجام شد، محققان دریافتند که موقعیت اولین حمله پانیک فرد می‌تواند بر ایجاد برون هراسی، یا ترس از ترک منزل یا حضور در امکان عمومی در آن‌ها تأثیر بگذارد.

نتایج نشان می‌دهند افرادی که اولین حمله پانیک شان در مکان‌های عمومی اتفاق افتاده باشد بیشتر احتمال دارد دچار برون هراسی شوند، که احتمالاً بخاطر ترس از این است که این تجربه را بار دیگر در مکان‌های عمومی تجربه کنند.

از دست دادن قوه ادارک یا مسخ شخصیت

از دست دادن قوه ادراک یا مسخ شخصیت از جمله نشانه‌های نادرتر دیگر حمله پانیک هستند. وقتی کسی دچار احساس از دست دادن قوه ادراک می‌شود، نوعی احساس عدم غیرواقعی بودن یا جدا بودن از واقعیتی که در اطرافش در حال روی دادن است می‌کند.

مسخ شخصیت را می‌توان تحت عنوان احساس جدایی از خود توصیف کرد یا این احساس که گویی دارید رفتارهای خودتان را مشاهده می‌کنید اما با آنها همزادپنداری نمی‌کنید و یکی نیستید.

وقتی دچار حمله پانیک می‌شوید، ممکن است از دست دادن قوه ادراک یا مسخ شخصیت را با این احساس ناگهانی تجربه کنید که انگار بالای جسم خودتان معلقید یا دارید هراس خودتان را تماشا می‌کنید.

حملات پانیک نسبتاً شایع است و حدود 30٪ افراد حداقل یک حمله وحشت در زندگی خود داشته اند. به دلیل شدت علائم جسمی بسیاری از افراد با اولین حمله پانیک خود تصور می کنند که دچار حمله قلبی شده اند و به بیمارستان می روند.

اگرچه به نظر می رسد حملات پانیک ناگهانی بروز می کند اما مردم گاهی اوقات می توانند آن را پیش بینی کنند. به عنوان مثال فردی که مبتلا به اختلال هراس است ممکن است هم حملات مورد انتظار را تجربه کند و هم حملات غیرمنتظره را تجربه کند. افرادی که سایر مشکلات اضطرابی یا استرس پس از سانحه دارند (PTSD) نیز ممکن است به طور منظم حملات پانیک را تجربه کنند.

درک اختلال پانیک با کمک روانشناس متخصص پانیک

حملات پانیک مکرر ممکن است منجر به تشخیص اختلال وحشت شود به ویژه هنگامی که فرد دچار اضطراب و نگرانی در بین حملات شود حداقل در یک ماه بعد از ترس از حمله مجدد در ترس مداوم یا تقریباً ثابت زندگی کند. این مشکل اغلب در عملکرد روزمره اختلال ایجاد می کند زیرا ممکن است فردی از همه موقعیت هایی که امکان حمله دارند جلوگیری کند. ترس از حملات پانیک ممکن است فرد را به سمت تغییر شغل سوق دهد زمان کمتری را برای انجام فعالیت های اوقات فراغت بگذراند و سلامتی عاطفی و جسمی را تجربه کند.

گاهی اوقات این ترس منجر به هراسی می شود مانند آگورافوبیا که ترس از قرار گرفتن در مکان های باز یا جمعیتی است که ممکن است فرد دچار حمله وحشت شود و نتواند کمک پیدا کند یا به راحتی فرار کند. در صورت عدم درمان بیماری، ترس شدید از حملات وحشت ممکن است منجر به آگورافوبیا شود. اعتقاد بر این است که آگورافوبیا در نتیجه حملات وحشت ایجاد می شود و ممکن است باعث شود فرد به طور کامل از خانه خارج شود.

چرا پانیک نگران کننده است؟(توضیح روانشناس متخصص پانیک)

حملات پانیک و اختلال پانیک تشخیص داده شده به عنوان یک بیماری بسیار قابل درمان در نظر گرفته می شود با این حال بسیاری از افراد ممکن است متوجه نشوند که یک بیماری واقعی دارند یا ممکن است ترس از مراجعه به درمان را داشته باشند به دلیل خجالت یا ترس از اینکه گفته می شود علائم آن ها فقط تصور می شود. برخی از افراد نمی دانند که چه عواملی باعث بروز علائم حمله وحشت می شوند و ممکن است از ترس حمله آسم یا حمله قلبی بارها و بارها به دنبال مراقبت های پزشکی باشند.

عشق

عشق

ما انسانها، به طور غیرقابل تصوری؛ مخلوطی از نیازهای بی شمار جسمی احساسی، فکری و روحی می باشیم که باید به تمامی ارضاء شوند. ناکامی در برآورده شدن هر کدام از نیازهای فوق می تواند به کل وجود ما لطمه وارد کند.
در این میان یک نیاز پایه ای و اساسی وجود دارد که عدم توجه و رسیدگی به آن، باعث شکست در ابعاد دیگر می شود.

نیاز اساسی ما:

این نیاز بنیادی، نیاز به عشق است. عشق به دیگران و عشق به خود. دلیل عمده نارضایتی ها و سرخوردگیها، فقدان عشق است.
این نیاز بنیادین بر بقیه نیازهای انسان، پیشی گرفته و مهم تر از آنها می باشد. بدون وجود عشق، احساس شادکامی شما خالص و واقعی نخواهد بود. عشق، پایه و اساسی است که تنها بر روی آن می توان یک زندگی موفق را بنا کرد. مهم نیست چه قدر دارایی دارید، شما تا زمانی که خودتان را دوست نداشته باشید و آنچه را که دوست دارید با مردم قسمت نکنید، نمی توانید از آن ثروت لذت کامل ببرید.

این مهم نیست که در زندگی صاحب چه چیزهایی شده اید و به چه موفقیت هایی نایل گشته اید. هیچ کدام از این چیزها نمی توانند جای نیاز شما را به عشق بگیرند.
یکی از بزرگترین مشکلات شما، ناتوانی در ارضای نیازتان به عشق میباشد. نیاز شما به عشق ورزی، با عشق ورزیدن به خودتان آغاز می شود. اگر شما قادر نباشید خود را دوست داشته باشید، بسیار مشکل خواهد بود که دیگران به شما عشق بورزند.

هرکدام از ما با یک سری از استعدادهای ویژه و منحصر به فرد به دنیا آمده ایم. کسی وجود ندارد که بتواند بهتر از شما باشد. شما دارای جایگاه ویژه ای در کل کاینات هستید و بلوغ یعنی کشف جایگاه و محل سزاوار خود در این عالم. حال بیایید ببینید چه چیزی را باید در این عالم بذل و بخشش کنید و برای انجام چه کاری در این جا حضور دارید و سپس آنها را به انجام برسانید.
این اکتشاف برای شما شادکامی عمیقی را به ارمغان خواهد آورد و عمق وجودتان را سرزنده و شاداب خواهد ساخت. برای انجام این کار، اول باید نقابی را که بر چهره حقیقی خود زده اید، کنار بزنید و خودتان را آن چنان که هستید، بپذیرید.
دنیا مانند یک آیینه است. آن چه را که هستیم به ما منعکس می کند. عشق بیشتر به خود، باعث عشق بیشتر به دیگران و قدردانی از آنها نیز شده و جهان را به مکان دیگری تبدیل خواهد کرد. برای همه ی ما دنیا مانند یک آیینه ی بزرگ و انعکاسی از وجود خود ماست. هر کدام از ما، جهان را از پشت شیشه های مختلف رنگی و بر اساس همان احساسی که نسبت به خود داریم، می نگریم.
آدم هایی که از دنیا تنفر دارند، از خودشان خوششان نمی آید. وقتی دارید با دیگران از در مخالفت وارد میشوید؛ در واقع آن، یک بخشی از خود شماست که در دیگران می بینید و آن را دوست ندارید. اولین گام برای ارزش نهادن و عشق ورزیدن به مردم و بهبود روابط با دیگران این است که بیاموزیم خود واقعیمان باشیم و خودمان را دوست داشته باشیم.

اگر احساس می کنید در عشق ورزیدن به خود دچار مشکل هستید حتما به یک روانشناس خوب مراجعه کنید.

چرا تقاضای روز افزونی برای درمان مشکلات جنسی وجود دارد؟

درمان مشکلات جنسی

درمان مشکلات جنسی : بدون تردید مشکلات جنسی بی نهایت شایع بوده و به همین لحاظ برای کمک به تعداد زیادی از همسران یا افرادی که این گونه مشکلات را تجربه می کنند نیاز قابل توجهی به خدمات درمانی وجود دارد. هر چند برآورد دقیق میزان بروز اختلال های جنسی دشوار است، اما مطالعات انجام شده بیانگر آن است که ۳۰ تا ۵۰ درصد مردان و زنان با این مشکلات جنسی مواجهند (استونتزا، ۱۹۸۸).

درصد شیوع مشکلات جنسی:

به عنوان مثال، در نمونه ای از زن و شوهرهای آمریکایی فرانک و همکارانش گزارش کردند که ۶۳ درصد از زنان و ۴۰ درصد از مردان حداقل یکی از اختلال های جنسی را تجربه کرده اند. درصد بالاتری میزان ناکافی پیش نوازی قبل از آمیزش گزارش شده است.
در بیست سال گذشته تعداد زن و شوهرهایی که در صدد درمان مشکلات جنسی خود بوده اند افزایش چشمگیری داشته است ( کاپلان، ۱۹۸۷). بعید به نظر می رسد که این روند واقعا بازتابی از افزایش میزان بروز مشکلات جنسی باشد و به احتمال زیاد نتیجه تغییر نگرش های اجتماعی و دستیابی به خدمات است.

در گذشته، زن و شوهرهای مبتلا به مشکلات جنسی یا به رابطه ناکامل خود در غیاب یک مؤلفه جنسی ادامه می دادند و یا در جستجوی شریک جنسی دیگری بر می آمدند. همان طور که نگرش های اجتماعی مربوط به امور جنسی تغییر بافته مراجعه به درمانگران جهت درمان مشکلات جنسی نیز مقبول تر شده است. عموم مردم آگاه شده اند که خدمات و فنون موجود می توانند بسیار موفقیت آمیز باشند.

وسایل ارتباط جمعی این پیام را مطرح می کنند که جنسیت بخش مهمی از ارتباط است، یعنی هر شخص (حتی زنان) بایستی به لذت جنسی، انگیختگی و ارگاسم دست یابند. بعلاوه، عموم مردم انتظارات بیشتری از روابط جنسی خود دارند. همچنین ظهور و پیدایش ایدز می تواند عاملی باشد تا زن و شوهرها به جای جستجوی ارتباط جنسی خارج از حریم خانواده خود در جهت بهبود مشکلات جنسی تشویق شوند (کاپلان، ۱۹۸۷). نتیجه کلی این است که تعداد زیادی از زن و شوهرها به دنبال ایجاد یک رابطه جنسی موفقیت آمیز هستند.

چرا افراد کفایت و توانایی جنسی را بسیار مهم تلقی می کنند؟؟

پاسخ های ساده ای به این سوال وجود ندارد. از دیدگاه زیست شناختی، فعالیت جنسی ایجاد کننده مکانیسمی است که به واسطه آن  تولید مثل امکان پذیر می گردد. به همین لحاظ رفتار جنسی پاسخی به سایق زیستی در نظر گرفته می شود که به بقای گونه های مختلف کمک می کند. با این حال، برای بسیاری از زن و شوهرها فعالیت جنسی کارکرد متفاوتی دارد. برای بعضی منشاء بروز عواطف و صمیمیت است. در حقیقت، شواهد قابل توجهی برای توصیف ارتباط نزدیک بین فعالیت جنسی و رضایت زناشویی وجود دارد (هالگین و همکاران، ۱۹۸۸).

در عمل، این امر نشان دهنده تاثیر دو جانبه ای است که در آن ناسازگاری جنسی،  نارضایتی زناشویی و ناهماهنگی زناشویی،  مشکلات جنسی را به وجود می آورند. از این رو، در تداوم و حفظ روابط سالم زناشویی وجود ارتباط جنسی رضایت بخش نقش و اهمیت فراوانی دارد. اما در نزد برخی دیگر فعالیت جنسی منبعی برای کاهش تنش است.

بدون در نظر گرفتن هر علتی، اکنون در وضعیتی هستیم که برای خیلی از زن و شوهرها روابط جنسی رضایت بخش هدفی بسیار با ارزش است و خواء ناخواه این هدف قابل بحث می باشد.
از دلایل دیگر گسترش روز افزون تعداد زن و شوهرهایی که برای درمان مشکلات جنسی خود به دنبال کمک می باشند می توان به تأكید بیش از حد افراد مسن بر عملکرد جنسی اشاره کرد. امروزه بسیاری از افراد بالای ۶۵ سال در عصری زندگی می کنند که توجه زیادی بر عملکرد جنسی دارند.

در حال حاضر بسیاری از زن و شوهرهای مسن انتظار ارتباط جنسی رضایت بخشی دارند و اگر در این زمینه با مشکلاتی هم مواجه شوند آمادگی لازم برای رفع این مشکلات را دارند. از اینرو، جامعه بزرگسلان نسبت به گذشته به میزان وسیع تری به دنبال کمک برای رفع این مشکلات می باشند.

با توجه به مهم بودن این رابطه و تاثیر آن بر رضایت زناشویی برای درمان مشکلات جنسی حتما به یک روانشناس خوب مراجعه نمایید.

منبع: کتاب درمان اختلالات جنسی، نویسنده: سوزان. اچ. اسپنس
منبع: https://rasekhoon.net/lifestyle/show/1388460

بهبود خلاقیت

بهبود خلاقیت

بهبود خلاقیت گاها توسط جامعه، نوع انتخاب رشته و نوع خانواده هم حاصل می شود:

جامعه هایی که خلاقیت را آسان می سازند

 در جامعه هایی که انرژی فیزیکی و روانی زیاد وجود دارد، به احتمال بیشتر از جامعه هایی که تمام انرژی صرف ادامه حیات می شود، خلاقیت پیشرفت میکند. جامعه هایی که با اقتصاد تجاری به تغییر و نوآوری بها می دهند بیش از آنهایی که به سنت ها و حفظ وضع موجود پای بندند، باعث بهبود خلاقیت می شوند. در جامعه هایی که تهدیدهای بیرونی یا کشمکش های درونی وجود دارد، خلاقیت پرورش می یابد.

رشته هایی که باعث بهبود خلاقیت می شوند

 در رشته هایی که شاغلان آنها می توانند به منابع اقتصادی و پایگاهی جامعه دست یابند، احتمال پیش برد خلاقیت افزایش می یابد. جایی که رشته ها بیش از اندازه به داوری هایی براساس ارزش های دینی، سیاسی، یا اقتصادی وابسته اند، احتمال پیش برد خلاقیت کاهش می یابد. در جایی هم که رشته ای بسیار مستقل از سایر حیطه های جامعه است و پیوند محدودی با آنها دارد، خلاقیت شکوفا نمی شود. رشته های بیش از حد دیوانسالارکه سخت و محکم سازمان یافته اند، ابتکار را محدود می کنند. حیطه هایی که در قبول اندیشه های نو از معیارهای سهل گیرانه پیروی می کنند، حیطه را کم ارزش می سازند، و آنهایی هم که معیارهای خیلی سخت را به کار می گیرند، راه را بر خلاقیت می بندند.

سوالات روانشناسی خود را در منوی بالای صفحه (قسمت روانشناس خوب) می توانید مطرح کنید..

زندگی خانوادگی که بهبود خلاقیت را آسان می سازد

 افرادی که در خانواده هایی بزرگ شده اند که منابع و انرژی زیادی را در راه ارضای کنجکاوی و بهبود خلاقیت صرف میکنند ممکن است بیش از آنهایی که از خانواده هایی برآمده اند که در آنها علاقه به هر چیزی بجز ادامه حیات منع می شود خلاق بارآیند. وقتی که در خانواده یادگیری با ارزش شمرده می شود، خلاقیت پرورش می یابد. جایی که خانواده ها بتوانند کودک را از طریق مدرسه، مربیان یا مکان های سازمان یافته هنری و ورزشی، با حیطه و با رشته ای اشنا سازند، به احتمال زیاد خلاقیت کودکان رشد می کند.

زمانی که افراد در خانواده هایی که به حاشیه رانده شده اند بزرگ می شوند و می خواهند این وضعیت را درهم بشکنند. احتمال بروز خلاقیت بالا می رود. برخی شواهد حاصل از مطالعات موردی نشان می دهد که تنوع بخشیدن به تجربه ها و محدود کردن روش های سنتی جامعه پذیری، و تجارب چالش انگیزی که توان و نیروی قرد را برای برخورد با موانع و ناملایمات به مبارزه می طلبد، خلاقیت را شکوفا می سازند (سیماتشنه و ۲۰۰)۔

احتمالا این مطلب نیز برای شما جالب است: آیا نوع شخصیت خود را می دانید؟

ویژگی های شخصی که خلاقیت را آسان می سازند

صفات شخصی مستعد خلاقیت عبارتند از: استعداد یا قریحه خاص، انگیزش درونی برای سخت کار کردن در رشته ای که فرد استعدادش را دارد، مهارت های بخوبی پرورش یافته تفکر واگرا، پذیرا بودن به تجربه، انعطاف پذیری، و داشتن سرشت غیرسنتی. برای اینکه فرد بتواند مشارکت خلاق داشته باشد باید مقررات حیطه و عقاید رشته را درونی سازد و از برخی جنبه های آنها نا خشنود باشد وسپس به تنوعی از اندیشه های تازه برسد. در این مرحله، هسته خلاقیت، یعنی شناسایی اندیشه های خوب وتازه، توانایی پای بندی به آنها و کنارزدن اندیشه های کمتر سودمند، فراهم می گردد.

 

فوبی های حیوانی

فوبی های حیوانی

فوبی های حیوانی جزیی از فوبی های اختصاصی هستند. چهار طبقه فوبی اختصاصی وجود دارد: (۱)  ترس از حیوانات خاص، معمولا گربه ها، سگها، پرنده ها (رایجتر از همه کبوترها)، موشها، مارها، و حشرات؛ (2) فوبی های موضوعات بی جان، از جمله کثیفی، ارتفاعات، فضاهای بسته، تاریکی، و مسافرت (۳) ترس از بیماری، آسیب، يا مرگ؛ و (۴) فوبی های خون.

فوبی های حیوانی، نظیر فوبی گربه، عموما در اوان کودکی شروع می شوند، و تقریبا هرگز بعد از بلوغ جنسی شروع نمی شوند، اغلب فوبی های حیوانی در کودکی متداول هستند، در بزرگسالی پشت سر گذاشته می شوند.

سوالات روانشناسی خود را در منوی بالای صفحه (قسمت روانشناس خوب) می توانید مطرح کنید..

فوبی های حیوانی بسیار متمرکز هستند:

ممکن است فردی از گربه ها به وحشت بیفتد، اما او می تواند به سگها و پرند گان علاقه مند باشد. فوبی های حیوانی درمان نشده می توانند ده ها سال بدون دوره بهبودی ادامه یابند.اکثر فوبیهای حیوانی (۹۵ درصد)، توسط زنان گزارش شده اند؛ آنها افراد نسبتا سالمی هستند وفوبی احتمالا تنها مشکل روانی آنهاست (مارکس، ۱۹۶۹: بوردون، بوید، ری، و برنز، ۱۹۸۸)

افراد مبتلا به فوبی حیوانی، گاهی اوقات می توانند به رویداد کودکی خاصی اشاره کنند که به اعتقاد آنها موجب فوبی شده است. به طور مثال فوبی های سگ می توانند با گاز گرفتن سگ آغاز شده باشند؛ فوبی پرنده می تواند در صورت نشستن یک پرنده روی شانه کودک، شروع شده باشد. در مجموع، حدود ۶۰ درصد بیماران فوبیک می توانند رویداد ایجاد کننده روشنی را شرح دهند.

سوالات روانشناسی خود را در منوی بالای صفحه (قسمت روانشناس خوب) می توانید مطرح کنید..

ولی در مورد ۴۰ درصد مبتلایان به فوبی های حیوانی، هیچ حادثه روشنی وجود ندارد:

بلکه فقط سرنخهای مبهمی را می توان از غبارهای حافظه کودکی بیرون کشید و آنها را مجزا کرد (اوست و هوگدال، ۱۹۸۱)، یک کودک به نظر می رسید که با خواندن ماجرایی درباره یک سگ جنگجو در قصه پریان، و بعد شنیدن اینکه یک سگ در خیابان پسری را گاز گرفته است، فوبی سگ را پرورش داده بود.

همبازیهای یک کودک با پر شوخی بیرحمانه ای با او کرده بودند، و او تا اندازه ای نسبت به پرندگان بیمناک بود. در هر مورد، چندین رویداد وجود دارد، که در طول زمان روی هم انباشته شده و می توانند به فوبی کمک کنند. اما پی بردن به رویدادهای اصلی، اگر وجود داشته باشند، می تواند بسیار دشوار باشد. معمولا فوبی های حیوانی پشت سر گذاشته می شوند، اما به دلایل ناشناخته، تعداد معدودی از آنها مقاوم می مانند و تا بزرگسالی ادامه می یابند.

احتمالا این مطلب نیز برای شما جالب است: برون هراسی چیست؟

فوبی های موضوع بی جان

 در تعدادی از ویژگیهای فوبی های حیوانی مشترک اند: ارتفاعات، فضاهای بسته، طوفانها، کثیفی، تاریکی، آب جاری، مسافرت، پرواز کردن با هواپیما، و باد اكثر این فوبی ها را تشکیل می دهند. مانند فوبی های حیوانی، نشانه ها بر یک موضوع متمرکزاند، و افراد از جهات دیگر از نظر روانی بهنجارند. گاهی اوقات، آغاز فوبی در حادثه آسیب زا نهفته است.

برای مثال، مرد نوزده ساله ای بعد از جان سالم به در بردن از هواپیمایی که در توقف بعدی سقوط می کند، فوبی هواپیما را پرورش می دهد. دختر هشت ساله ای که شاهد اصابت برق به یک پسر و کشته شدن او بوده است، فوبی رعد و برق را پرورش می دهد. این فوبی ها تا اندازه ای رایجتر از فوبی های حیوانی هستند، و آنها به طور مساوی در زنان و مردان رخ می دهند. برخلاف فوبی های حیوانی، آنها می توانند در هر سنی آغاز شوند.

چقدر ما شادیم؟

چقدر ما شادیم؟

چقدر ما شادیم؟ بیشتر مردم چه مقدار شادند؟ استاد اد دینر از دانشگاه مینه سوتا در تلاش برای پاسخ به این پرسش اطلاعات ۹۱۶ پژوهش زمینه یابی را در مورد شادمانی، رضایتمندی زندگی و سلامت ذهنی بیش از یک میلیون نفر در ۴۵ ملت سراسر دنیا گردآوری کرد ( مایرز و دينر، ۱۹۹۶).

او همه این داده ها را به مقیاسی از ۵ تا ۱۰ تبدیل کرد که در آن ۱۰ نشانگر شادی خیلی زیاد، ۵ بیان کننده بی تفاوتی و صفر نشانه ناشادی بود. متوسط رتبه بندی شادمانی ۶ است. به این ترتیب او نتیجه گیری کرد که یک فرد معمولی از شادی متوسطی برخوردار است. زمینه یابی های معدودی به میانگین رتبه بندی خنثای ۵ یا میانگین کمتر از ۵ دست یافته اند. این گزارش های مثبت از شادمانی در مورد همه گروه های سنی در هر دو جنس و تمام نژادهای مورد مطالعه به دست آمده است.

روانشناس عالی

البته برخی گروه های اقلیت ناشاد بودند:

به ویژه الکلی های بستری، زندانیان تازه بازداشت شده، درمانجویانی که به تازگی تحت درمان قرار گرفته بودند، و دانشجویانی که زیر ستم سیاسی زندگی می کردند. همچنین در مورد نوسان رتبه بندی شادمانی تفاوت های جنسیتی و سنی وجود داشت (دينر و همکاران، ۱۹۹۹)، زنان و افراد جوان در مقایسه با مردان و افراد مسن، شادمانی و بدبختی بیشتری را  گزارش می گردند، نوسانهای جزیی در جنبه های شادمانی در طول حیات یافت می شد.

در پاسخ به سوال چقدر ما شادیم؟ می توان گفت با گذشت سن، رضامندی از زندگی اندکی افزایش می یافت در حالی که عاطفی بودن مثبت تا حدی افت پیدا می کرد. در یک نظر خواهی ملی از آمریکاییان، از هر ده نفر ۳ نفر خود راخیلی شاد، ۱ نفر نه خیلی شاد و ۶ نفر دیگر خود را نسبتا شاد» توصیف کردند.

ایران از لحاظ شاخص شادمانی در سال 2016 در بین 156 کشور رتبه 105 را دارا بود.

شادمانی چه تاثیری دارد؟

شادمانی چه تاثیری دارد؟

شادمانی چه تاثیری دارد؟ مارتین سلبگمن (۲۰۰۲) استدلال کرده است که هیجان های مثبت و منفی را برحسب اینکه تا چه اندازه ما را برای دادوستدهای برد – باخت یا برد – برد یا صفر – کل و یا نه صفر – کل آماده می سازند می توان از یکدیگر تشخیص داد. از دیدگاه تحولی، هیجان های منفی مانند ترس و خشم نخستین خط دفاعی ما علیه تهدیدها هستند. برای مثال، ترس و خشم به ما می گویند که خطر محتمل یا صدمه نزدیک است، هیجان های منفی توجه ما را به منبع تهدید هدایت میکنند و ما را برای جنگ با گریز مجهز می سازند.

هیجان های منفی ما را برای بازی های صفر کل که در آنها برنده و بازنده وجود دارد و برد و باخت یکسان است، بنابراین هیچ سود خالصی از این داد و ستد وجود ندارد، آماده می سازد. به همین سبب اصطلاح بازی صفر – کل به آن اطلاق می شود.

روانشناس خوب در تهران

حال بررسی می کنیم که شادمانی چه تاثیری دارد؟ و یا در حقیقت هیجان های مثبت: هیجان های مثبت مثل لذت یا خشنودی به ما می گویند که چیز خوبی اتفاق می افتد. هیجانهای مثبت توجه ما را وسعت می بخشند و ما را از محیط فیزیکی و اجتماعی گسترده تری آگاه می سازند. این توجه گسترش یافته ما را برای پذیرش اندیشه ها و اقدام های تازه آماده میکند و بیش از مواقع عادی خلاق تر می شویم (آیزن، ۲۰۰۰).

به این ترتیب، هیجان های مثبت فرصت هایی را در اختیارمان میگذارند تا روابط بهتری ایجاد کنیم و بارآوری بیشتری از خود بروز دهیم. هیجان های مثبت ما را برای بازی های برد – برد یا نه صفر – كل اماده می سازند که در آنها هر دو طرف کار را با بیش از چیزی که با آن شروع کرده بودند به پایان می برند.

 این پیوند بازی های نه صفر – کل در هیجانهای مثبت بر استدلال رایت (۲۰۰۰) مبتنی است که می گوید پیشرفت تمدن در راستای افزایش تعامل های برد – برد و موسسه هایی است که از بازی های نه صفر – کل حمایت می کنند.

از این تحلیل روشن می شود که هیجان های منفی، آنگاه که هدف شناسایی اشتباه و حذف آنهاست، تفکر انتقادی دفاعی و تصمیم گیری بسیار متمرکز را آسان می سازند. هیجان های مثبت بارآوری و تفکر خلاق و توام با شکیبایی را آسان می کنند. مطالعه های مربوط به واقعیت گرایی افسرده مؤید این هستند که افراد افسرده داوران دقیق تری برای ارزیابی مهارت های خود می باشند و چیزهای مثبت و منفی را که بر آنها گذشته است دقیق تر به یاد می آورند و نسبت به اطلاعات مرتبط با خطر پذیری حساس ترند (اکرمن و دریوبیز، ۱۹۹۱).

 در مقابل، افراد شاد مهارت های خود را بیش برآورد می کنند و رویدادهای مثبت را بیش از منفی به یاد می آورند، اما برای برنامه ریزی زندگی بهتر تصمیم می گیرند، زیرا راهبردهای مهمی مانند کسب اطلاعات در مورد خطر پذیری سلامت را جستجو می کنند (اسپینوال” و همکاران، ۲۰۰۱).

حمایت اجتماعی

حمایت اجتماعی

حمایت اجتماعی در روانشناسی: از دیدگاه تحولی، زندگی همیارانه در گروه ها فواید زیادی را برای انسانها تضمین کرده است. این نوع زندگی به ما کمک کرده است تا خود را از آسیب حیوانات نیرومندتر حفظ کنیم، و بافتی به وجود آورده است که بتوانیم در آن انواع تکالیف مربوط به ادامه حیات مثل شکار، گرد آوری نیازمندی های زندگی و پرورش کودکان را بین خود تقسیم کنیم.

زندگی گروهی فایده غیر منتظره ای را نیز در برداشته است:

آن اینکه کمیت و کیفیت روابط اجتماعی مان برسلامت ما تأثیر عمیق بر جای می گذارند. افرادی که شبکه های حمایت اجتماعی بزرگ تر و پیوندهای اجتماعی نیرومندتر با اعضای شبکه های خود دارند از سلامت جسمی و روانی بهتر، بیماریهای معدودتر و افسردگی کمتر برخوردارند، از بیماری های جسمی و مسایل روانی زودتر بهبود می یابند، و خطر پذیری پایین تری در برابر مرگ دارند (تیلور، دیکرسون و کازینوکلین ۲۰۰۲؛ ساراسون و همکاران، ۱۹۹۹).

حمایت اجتماعی با برونگرایی همبستگی مثبت و با روان رنجوری همبستگی منفی دارد.

آنان شرایط را به گونه ای می سازند که احتمال بروز فشارهای روانی کاهش می یابد، مهارت های کنار آمدن مؤثرتری را پرورش می دهند و به هنگام نیاز برای یاری طلبیدن از اعضای شبکه خود شیوه های بین فردی مؤثرتری را به کار می گیرند. احتمال دارد که این ویژگی های بزرگسالی نتیجه وابستگی های مطمئن اوایل کودکی باشد.

شگفت آنکه افراد دارای حمایت اجتماعی ادراک شده بالا، به سبب اعتماد و مهارت های کنار آمدن مؤثرشان ممکن است نیاز کمتری به توسل به جلب حمایت شبکه اجتماعی داشته باشند.

سوالات روانشناسی خود را در منوی بالای صفحه (قسمت روانشناس خوب) می توانید مطرح کنید..

افرادی که در دوره نوزادی و کودکی از وابستگی مطمئن به مراقبان خود برخوردار بوده اند، در بزرگسالی از برقراری و حفظ روابط اجتماعی با کیفیت عالی تری برخوردارند. مداخله هایی که افراد را به جای اینکه در انزوا در نظر بگیرند، در شبکه های اجتماعی شان هدف قرار می دهند بیشتر احتمال دارد که حمایت اجتماعی و کیفیت روابط حمایتی را افزایش دهند. این مداخله ها عبارتند از، خانواده و ازدواج درمانی؛ روش درمانی چند سامانه ای برای کودکان، خانواده ها و شبکه های اجتماعی شان؛ برنامه های پیشگیری چند سامانه ای که برافراد، خانواده ها و اجتماع های گسترده تر آنان تمرکز دارند.

آیا حمایت اجتماعی را می توان افزایش داد؟ آیا مهارتی است که می توانیم یاد بگیریم؟

به نظر می رسد داشتن این حلقه حمایت اجتماعی و حفظ آن را مانند بسیاری از موارد دیگر ما از خانواده و اطرافیان خود یاد گرفته ایم. وقتی ما مهارت برقرای ارتباط درست را یاد بگیریم ثانویه به آن حلقه حمایتی اجتماعیمان را نیز می توانیم گسترش دهیم.

شماره تماس 22797836
close-link